تحدی چیست آیا منظور آوردن عین قرآن است ؟

سوال:
سئوالی مطرح شد مبنی بر این که خداوند در قرآن کریم دعوت به تحدی و همانند پذیری کرده است و به منکرین اعجاز قرآن و بت پرستان می فرمایید اگر می توانید مانند قرآن را بیاورید منظور از این گونه تحدی چیست آیا منظور آوردن عین قرآن است ؟ یا منظور چیز دیگری است ؟ و اساسا چرا خداوند فرموده عین قرآن را بیاورید چون بدیهی است که هیچ کس عین همون کتاب را نمی تواند بیاورد مثلا به کسی بگوییم عین دیوان حافظ را بیاور خوب این مشخص است که چنین کاری غیر ممکن است! پس چرا خداوند چنین تحدی کرده است و منظور او چیست؟


پاسخ :
در پاسخ باید به چند نکته اساسی باید توجه کنیم
الف)معنای واژه «مثل»
در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن پس از ذکر عبارات چند کتاب لغوی معتبر در زبان عربی، چنین نتیجه گرفته است که اصل این ماده به معنی برابری چیزی با چیزی در ویژگی‌های اصلی و برجسته مورد نظر است.1
بنابراین وقتی گفته می‌شود قرآن بی «مثل» است، مقصود این است که هیچ نوشته‌ای و سخنی در اوصاف اصلی، مانند فصاحت و بلاغت، مضمون عالی، بیان واقعیت‌ها و حقایق، اخبار غیبی کاملا صحیح، و ... مانند قرآن نیست، یعنی نمی‌توان ارزش آن را در جهات مذکور بسان قرآن دانست، حتی نهج البلاغه امیر المؤمنین علی علیه السلام نیز با این که بسیار فصیح و بلیغ و خارج از توان بشر عادی است و مضامین بسیار عالی دارد، باز توان برابری با قرآن را ندارد و در واقع معارف آن سخنان نیز از قرآن اخذ شده است.
اما سایر کتاب‌ها، هر چقدر هم که زیبا و پرمحتوا باشند، باز با قرآن قابل مقایسه نیستند و مشابه، بلکه نمونه بهتری دارند؛ مثلا در بین کتاب‌های ادبی مسلماً دیوان حافظ اگر برجسته‌ترین نباشد، از جمله برجسته‌ترین‌ها است، اما اصلاً با قرآن قابل مقایسه نیست، بلکه به اعتراف خود حافظ، مضامین عالی آن از قرآن اقتباس شده است؛ چنانکه خود حافظ این مطلب را گوشزد می‌کند: صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ / هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
(بیتی از غزل 319 دیوان حافظ)

ب)نکته دیگر اینکه ممکن است کتابی در موضوعی نوشته شود و فعلاً نظیر هم نداشته باشد، ولی این به جهت عجز دیگران از نوشتن کتابی مثل آن یا بالاتر از آن نیست، بلکه به جهت‌های دیگر است از جمله کم اهمیت یا بی‌اهمیت بودن آن موضوع، یا به جهت نبودن انگیزه برای کسی در نوشتن آن و ... این در حالی است که با توجه به تحدی (مبارزه طلبی) قرآن، دشمنان، انگیزه‌‌ای بسیار قوی برای مقابله به مثل کردن داشته و دارند و اقداماتی نیز در این باره کرده‌اند و رسوا شده‌‌اند؛ زیرا قرآن یک کتاب علمی معمولی نیست.

قرآن کتابی است که سبک جدیدی برای زندگی بشر معرفی کرده است، که در این عرصه رقیبان سرسختی دارد. همچنین قرآن با ایده‌های اجتماعی و سیاسی خود در مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی، بسیاری از منافع نامشروع و منافع بسیاری از حکومت‌ها و جریان‌های نامشروع را به خطر انداخته و می‌اندازد. بنابراین انگیزه‌های بسیار قوی و قدرتمندی برای بی‌اعتبار کردن آن و تزلزل باور و ایمان مؤمنان، برای دشمنان قرآن وجود داشته و دارد. قرآن مدعی است که در آینده نیز اگر کل انسان‌ها جمع شوند تا کتابی مثل قرآن، یا متنی مثل یک سوره از قرآن بیاورند، نمی‌توانند چنین کاری کنند.
[1]

ج)تغییرناپذیری ویژگی قرآن
همان طور که اشاره شد، در شبهه مورد بحث، با اذعان به تغییرناپذیری قرآن، سایر کتب نیز تغییرناپذیر به شمار رفته‌اند؛ اما حق این است که تغییرناپذیری قرآن امری مسلم است و بهترین شاهد آن هم این است که نسخه‌های مختلف قرآن در هر جا که باشند، همه از جهت الفاظ یکسان هستند و حتی در یک حرف نیز با هم اختلاف ندارند. ولی تغییرناپذیری سایر کتاب‌ها به شوخی شبیه‌تر است تا به واقعیت.
شاهد آن هم این است که بسیاری از کتاب‌ها در طول زمان دچار تغییر شده، یعنی چیزی از آن کاسته شده یا چیزی به آن افزوده گردیده و یا مطالبش تغییر کرده است، بلکه گاهی چاپ دوم با چاپ اول تفاوت چشم‌گیری دارد که این تغییرات گاهی توسط مؤلف و گاهی توسط دیگران انجام می‌شود
د) دلیل معجزه بودن قرآن
در مباحث قبل روشن شد که اولاً؛ قرآن مثل ندارد و کسی نمی‌تواند مثل آن را بیاورد و تغییرناپذیر است (چنان که در متن شبهه نیز به این مطلب اعتراف شده است.) ثانیاً؛ این دو ویژگی مخصوص قرآن است و هیچ کتاب دیگری که نوشته بشر است، چنین خصوصیتی ندارد.
توجه به این دو مطلب، برای تصدیق معجزه بودن قرآن کافی است؛ چرا که معجزه به کار ویژه و خارق العاده‌ای گفته می‌شود که تنها فرستادگان الهی توان انجام آن را دارند و بشر عادی حتی اگر تمام قوای خود را به کار گیرد، از آوردن مثل آن عاجز و ناتوان است.
[2]
وقتی ثابت شد که قرآن مثل ندارد و بشر عادی توان آوردن حتی مثل سوره‌ای از آن را ندارد معجزه بودن آن ثابت می‌شود. معجزه بودن قرآن در آیة 23 سوره بقره که متن آن گذشت به صورت قیاس استثنایی بیان شده است: اگر شما در حقانیت قرآن تردید دارید و آن را ساخته فکر بشر می‌پندارید، پس آوردن همانند آن باید برای شما ممکن باشد؛ در صورتی که اگر همه شما توان خود را به کار گیرید، قطعاً نمی‌توانید مانند آن را بیاورید و همین ناتوانی شما، نشانه کلام الله بودن قرآن است.

تغییرناپذیر بودن قرآن، بر معجزه بودن آن تأکید بیش‌تری می‌کند، هر چند این وصف، یکی از اوصافی است که قرآن را بی‌مثل و مانند می‌کند
ه)ابعاد اعجاز قرآن
باید توجه کرد که اعجاز قرآن، محدود به یک بعد نیست، بلکه در ابعاد مختلف، مانند ابعاد زیر، معجزه است: 1ـ درس نخوانده بودن پیامبر صلّی الله علیه و آله 2ـ فصاحت و بلاغت 3ـ آموزه‌ها و معارف عالی 4ـ هماهنگی و عدم وجود اختلاف در کل آیات قرآن، با اینکه قرآن یک متن گفتاری است که در طول 23 سال گرد آمده است، نه یک متن نوشتاری! 5ـ وجود خبرهای غیبی در قرآن 6ـ طرح مسائل دقیق علمی 7ـ آفرینش‌های هنری و ... که تفصیل این ابعاد اعجازی قرآن در این مختصر نمی‌‌گنجد و در منابعی که معرفی خواهد شد، می‌توان جستجو کرد.
برخی از اندیشمندان غیرمسلمان نیز، وقتی با دیده انصاف به قرآن نظر کرده‌اند، به عظمت، بلکه به اعجاز قرآن اقرار کرده‌‌‌اند
[3]

و اما منظور و آیه قل فاتوا بکتاب من عندالله
برخی از اعراب و بت پرستان و منافقان ادعا می کردند که آیات و سوره های قرآن سحر و جادو هست در واقع این آیه در پاسخ این دسته است .
علامه طباطبایی در این باره می فرماید :در آیه یاد شده می فرمایید به ايشان بگو اگر راست مى‏گوييد پس شما كتابى از نزد خدا بياوريد كه بهتر از قرآن و تورات باشد، تا من آن را پيروى كنم"، يعنى حكمت خدا واجب مى‏سازد كه بالأخره از ناحيه او كتابى به سوى خلق نازل شود، تا مردم را به سوى حق هدايت نموده، و بدان حجت بر مردم تمام شود، و مردم حق را بشناسند، ناگزير اگر تورات و قرآن كتاب هدايت نباشند، و براى هدايت مردم كافى نباشند، بايد كتابى كه بهتر از آن دو هدايت مى‏كند، بوده باشد، و حال آنكه چنين كتابى نيست چون هادى‏ تر از اين دو كتاب نمى‏شود1
بنا بر این منظور و مقصود این آیه این است که حالا که می گویید این دو کتاب آسمانی سحر و جادو است شما اگر کتابی هدایت کننده باشد و از طرف خداوند هم باشد را بیاورید که البته در ادامه تاکید می فرماید که آنها (بت پرستان ) نمی توانند چنین کتابی را بیاورندبه عبارتی دیگر از نظر منطقی و عقلی برای راهنمایی بشر به راه راست ورسیدن به کمال یک راهنما و هدایتگر لازم است و فرض این است که راهنما باید از طرف خداوند حکیم و دانا باید باشه خداوند تاکید می کند که ای بت پرستان و ای کسانی که قبول ندارید که قرآن کتاب هدایت از طرف خداوند است و آن را سحر و جادو از طرف پیامبر می دانید پس خودتان یک کتاب هدایت را از طرف خداوند بیاورید تا راهنمای بشر به سوی سعادت و هدایت باشد
واژه فَأْتُوا این نکته را تاکید می فرماید که تحدی اعم از نوشتن است و موضوع اصلی همون آوردن و ارائه کردن هست
[4]






 


.[1] حسن، المصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، بی جا: وزارة الثقافة و الارشاد الاسلامی، چ اول، 1369، ج 11، ص 25)

[2] .آیت‌الله عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، قم: مرکز نشر اسراء، چ دوم، 1378، ص 89

[3] . ر.ک: آیت الله محمد هادی معرفت، التمهید، قم: مؤسسة النشر الاسلامی، چ اول، 1411 ه‍ ق، ج 4، ص 191 ـ 202 و آیت الله ناصر مکارم و دیگران، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چ بیست و دوم، 1366، ج 1، ص 135 ـ 138

[4] . ر.ک:طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، 20جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى ذیل آیه 49 سوره قصص.

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=61540&p=962965&viewfull=1#post962965