در تولد حضرت عیسی چه لزومی داشت که یک انسان بدون پدر متولد شود؟

- خداوند حکیم است و افعال او همگی دارای حکمت هستند، بنابراین حتی اگر در مسئله ای حکمت امری بر ما معلوم نباشد، نمی توانیم اصل حکیمانه بودن آن را زیر سوال ببریم. ما باید تلاش کنیم که به درک بیشتر و عمیق تری از حکمت الهی برسیم.

- در مورد تولد حضرت عیسی(ع) باید به این مسئله توجه کرد که اصل تولد ایشان در شرایطی که حضرت مریم (س) همسری نداشتند، معجزه ای بود که نشانگر ویژگی خاص فرزندی که به دنیا آمده است بود. و از این جهت توجه مردمان آن زمان به این کودک و ویژگی خاص او جلب شد. همچنین اینکه حضرت عیسی (ع) در گهواره با مردمان سخن گفت، دلیل دیگری بر حقانیت او بود.
مجموع این معجزات، نشانه ای بود برای مردم که حقانیت پیام حضرت عیسی را دریابند.
- تولد حضرت عیسی از این جهت که ایشان پدری نداشتند، مانند حضرت آدم است و البته این تفاوت وجود دارد که حضرت عیسی مادر داشتند ولی در مورد حضرت آدم چنین نبوده است. اما

نکته ای که باید مورد توجه باشد این است که عده ای ولادت حضرت عیسی را که بدون داشتن پدر بود، انکار می کردند. در قرآن می فرماید که ولادت حضرت عیسی مانند ولادت حضرت آدم است و همچنان که آدم (ع) بدون پدر متولد شد، پس امکان آن وجود دارد که حضرت عیسی نیز بدون پدر متولد شود. این در حالی است که حضرت عیسی حداقل مادر داشت در حالیکه حضرت آدم حتی مادر نیز نداشت و اگر به چشم ظاهر بنگریم، باید خلقتش دشوارتر باشد. بنابراین هنگامی که خداوند چنین خلقتی در مورد حضرت آدم انجام داده است، خلقت حضرت عیسی (که از لحاظ داشتن مادر، آسان تر نیز به نظر می رسد ) استبعادی ندارد.

گزاره ها را در یک تقسیم بندی می توان به سه دسته تقسیم کرد: 1 گزاره های عقل پذیر 2 گزاره های عقل ستیز 3 گزاره های عقل گریز. گزاره های عقل پذیر گزاره هایی هستند که صحت آنها از منظر عقلی قابل اثبات است. گزاره های عقل ستیز گزاره هایی هستند که از منظر عقلانی قابل رد هستند. و گزاره های عقل گریز گزاره هایی هستند که نه قابل اثبات و نه قابل انکار هستند.
گزاره های دینی در دو دسته عقل پذیر و یا عقل گریز قرار می گیرند.
اصول دین (توحید، نبوت، معاد، امامت و عدل)و مسائل اساسی دین که در آنها تقلید مجاز نیست، باید به قضایای عقل پذیر منتهی شوند اما پس از پذیرش این اصول اساسی، اگر در این منابع معتبر، مطلبی بیان شد که برای ما قابل اثبات عقلی نبود و عقل گریز بود، با توجه به اثبات اولیه که برای اعتبار این منابع داریم، می توانیم آنها را بپذیریم.

به عبارت دیگر، تفاوت یک داستان خیالی و مسئله به دنیا آمدن حضرت عیسی در این است که ولادت حضرت عیسی به آن صورت، یک قضیه عقل گریز است که در یک منبع معتبر (قرآن) بیان شده است در حالیکه داستان خیالی یک قضیه عقل گریز است که در هیچ منبع معتبری ذکر نشده است. با توجه به این تفاوت و اینکه داستان ولادت در واقع مستند به دلیل با واسطه است، داستان ولادت عیسی(ع) قابل پذیرش است ولی داستانی که شما بیان کردید چنین نیست.

به طور خلاصه: مسائلی که عقل گریزند اگر دارای دلیل دیگری باشند مانند اینکه از سوی فرد یا کتاب دارای اعتبار (که اعتبارش پیش از این اثبات شده است) بیان شده باشد، قابل قبول است و این تفاوت این قضایا با اوهام و خرافات است.
اگر مطلب عقل گریزی در قرآن بیاید، وظیفه مسلمانان پذیرش آن است و این مسئله نیز غیر عقلانی نیست زیرا آنها برای اعتبار قرآن، دلیل دارند و طبق دلیل عمل می کنند.

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=36988&p=551718&viewfull=1#post551718