انسان قبل خلقتش علم داشت ؟

پرسش:
چرا در سورۀ الرحمن عبارت "عَلَّمَ القرآنَ" قبل از "خَلَقَ الإنسانَ" آمده است؟
 
 
پاسخ:
سوره الرحمن که با دو نام دیگر یعنی «سوره آلاء»(۱) و «عروس القرآن»(۲) نیز شناخته می‌شود. این سوره مشتمل بر نعمت‌های فراوان «معنوی» و «مادی» خداوند است که بر بندگان خود از انس و جن ارزانی داشته و آن‌ها را غرق در آن ساخته است؛ لذا بانام مبارک رحمان که رحمت واسعه الهی را بازگو می‌کند آغازشده است.
 
در آیات اول سوره الرحمن می‌فرماید: الرحمن * علّم القرآن *  خلق الانسان * علّمه البیان.(3)
خداوند مهربان، به انسان، قرآن را آموخت، انسان را آفرید، به او بیان یاد داد.
 
این آیات، بیانگر سه نعمت بزرگ الهی؛ یعنی تعلیم قرآن، آفرینش انسان و آموزش بیان، است. در اینجا پرسشی مطرح می‌شود، با توجه به اینکه خداوند متعال، ابتدا انسان را خلق کرده، سپس به او بیان را آموزش داده و بعد از آن قرآن را به او آموخته است، پس چرا در این آیات ترتیب طبیعی به‌هم‌خورده است؟ حکمت و دلیل آن چیست؟
 
قاعده تقدیم‌وتأخیر
یکی از قواعد مهم در اسلوب بیانی قرآن، قاعده تقدیم‌وتأخیر است. عوامل و اسباب متعددی در تقدیم و تأخیر نقش دارند. 
مهم‌ترین علّت تقدیم «مهم بودن و موردعنایت بودن» است. از آنجایی‌که ترتیب و چینش آیات در سوره‌های قرآنی به دستور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده و به‌اصطلاح توقیفی است، این بدان معناست که تقدیم و تأخیر در آن بی‌حکمت نبوده و کشف رمز و راز آن می‌تواند نکات ارزنده‌ای را نمایان سازد.
 
چرایی تقدیم «علم القرآن» بر «خلق الانسان»
علی‌رغم اینکه خلقت انسان و نیز آموزش بیان به وی قبل از تعلیم قرآن بوده است ولی علت به هم خوردن ترتیب طبیعی این آیات و ذکر تعلیم قرآن قبل از موضوع خلقت انسان، این است که خداوند می‌خواسته عظمت آموزش قرآن را یادآوری کند.
 
به دیگر عبارت، ازآنجایی‌که قرآن کریم، صراط مستقیم را ترسیم می‌کند و متضمن بیان راه‌های سعادت است، سعادتی که آرزوی تمامی آرزومندان و هدف تمامی جویندگان است، لذا آن را جلوتر از سایر نعمتها قرار داد، بر همین اساس، قرآن کریم عظیمترین نعمتهای الهی است و در قدر و منزلت مقامی رفیعتر از سایر نعمتها دارد لذا تعلیم آن را حتی از خلقت انس و جنی که قرآن برای تعلیم آنان نازل‌شده جلوتر ذکر کرد؛(۴) زیرا قرآن کریم سرچشمه همه مواهب و وسیله وصول به هر نعمت و بهرهگیری از تمام نعمت‌های معنوی و مادی است و این نقش بی‌بدیل قرآن موجب شده است که نعمت «تعلیم قرآن» حتی قبل از مسئله «خلقت انسان» ذکر شود.(5)
 
این تقدیم بیانگر این نکته است که ارزش انسان به تعلیم قرآن است و به ارتباط او با وحی بستگی دارد. تقدم آموزش قرآن بر آفرینش انسان، بدان معناست که قرآن بر انسان شرافت و تقدم دارد؛ یعنی فکر و معرفت بر جسم و طبیعت مادی مقدم است و قرآن سرآمد تمام کتاب‌ها و انسان سرآمد تمام مخلوقات است و انسان در سایه فراگیری قرآن به کمال آفرینش خود دست می‌یابد.
 
 
 
نتیجه:
سوره الرحمن بر نعمت‌های فروان خداوند بر انس و جن تأکید دارد. آموزش قرآن در سرآغاز این نعمت‌ها بیان‌شده است و حتی قبل از نعمت آفرینش انسان و حال‌آنکه از جهت زمانی، نعمت خلقت انسان قبل از نعمت آموزش قرآن بوده است.
 
بر اساس قاعده تقدیم که بیانگر اهمیت موضوع مقدم شده است، به دست می‌آید که نعمت تعلیم آموزه‌های قرآنی و گزاره‌های وحیانی به دلیل کارکرد بی‌بدلیل خود در سعادت انسان، از اهمیت بالایی برخوردار بوده و لذا مقدم بر نعمت آفرینش ذکرشده است.
 
 
 
جهت مطالعه بیشتر
برای مطالعه بیشتر در ارتباط با علت تقدیم و تأخیر در قرآن کریم، می‌توانید به کتاب البدائع فی علوم القرآن، ص۲۲۳ و سبکشناسی اعجاز بلاغی قرآن، ص۲۸۷ مراجعه کنید.
 
و نیز در ارتباط با حکمت تقدیم «علم القرآن» بر «خلق الانسان» به تفسیر مختلف ازجمله تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۹۴ و تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۹۶ مراجعه کنید.
 
پی‌نوشت‌ها:
1. این سوره ازآن‌جهت به «سوره آلاء» شناخته می‌شود که واژه «آلاء» (نعمت‌ها) در آن بسیار تکرار شده است. واژه آلاء ۳۴ بار در قرآن آمده که ۳۱ مرتبه آن در قالب عبارت ?فَبِأَی آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ?؛ در همین سوره است که به‌وسیله آن از همه انس و جن اقرار بر نعمت‌های خود می‌گیرد.
2. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می‌فرماید: «لِکُلِ شَیءٍ عَرُوسٌ وَ عَرُوسُ الْقُرْآنِ سُورَهُ الرَّحْمَن»؛ هر چیزی عروسی دارد و عروس قرآن سوره الرحمن است. ر.ک: طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۹۶؛ سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ق. ج۶، ص۱۴۰.
3. سوره الرحمن، آیات ۱ - ۴.
4. طباطبایی سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ ق. چاپ، پنجم، ج۱۹، ص۹۴؛ و نیز: ترجمه المیزان، ۱۹، ص۱۵۶.
5. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش. چاپ اول، ج۲۳، ص۹۶.