چرا داعش راحت آدم می‌کشد؟

پرسش:
 آیا در مورد کشتار مردم و مثله کردن آنها توصیه‌ای در روایات وجود دارد که مبنای کار داعش قرار گرفته است؟
 
 
پاسخ:
اسلام دین صلح، مهربانی و رأفت است و پیامبر در همان روزهای آغازین رسالت خویش، مردم را با موعظه و استدلال‌های منطقی به اسلام دعوت نمود. امروزه برخی از گروه‌های فکری تکفیری مانند داعش که متأسفانه کشورهای غربی آنان را نماد اسلام می‌داند و قرائتی خشن از دین، به مبارزه با مخالفان خودخواه مسلمان باشند یا کافر، می‌پردازند. آنان در شیوه نظامی خود از به‌کارگیری اقداماتی مانند ذبح، مثله کردن، سوزاندن و... که مخالف باروح اسلام است، ابایی نداشته و مستند این اقدامات را احادیثی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌دانند که در اینجا احادیث مورد استناد آن‌ها آورده می‌شود و مورد نقد قرار می‌گیرد.
 
۱. سر بریدن
یکی از احادیث مورد استناد داعش و دیگر گروه‌های تکفیری در سر بریدن انسان‌ها حدیثی است که از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کنند: یا مَعْشَرَ قُرَیشٍ أَمَا والذی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بیده لقد جِئْتُکُمْ بِالذَّبْحِ...(۱) آگاه باشید قسم به خدایی که جان محمد صلی‌الله علیه و آله در دست اوست، من با سر بریدن آمده‌ام...
آنان با استناد به سخن معروف ابن تیمیه که می‌گوید: «قوام الدین بکتاب یهدی و سیف ینصر»(۲) یعنی پابرجایی دین تنها با کتابی است که هدایت می‌کند و شمشیری است که یاری می‌رساند، معتقدند تنها راه هدایت مردم همان راهی است که خود پیامبر با دعوت و کشتار انجام داده است(۳) و می‌گویند همان‌گونه که آن حضرت، قریش را به ذبح نمودن انذار کرده است ما نیز طاغوتیان را انذار می‌دهیم که به زودی آنان را ذبح می‌نماییم.(۴)
 
نقد: اولاً تنها منبع اصلی این حدیث، مسند احمد بوده(۵) و در هیچ یک از منابع کهن حدیثی شیعه و صحاح و سنن شش‌گانه اهل سنت نقل نشده است. در سند این حدیث، «محمد بن اسحاق بن یسار بن خیار» وجود دارد که دانشمندانی مانند مزّی، ذهبی و ابن حجر او را ضعیف می‌دانند.(۶)
 
ثانیاً این حدیث مخالف با آیاتی از قرآن کریم است که آن حضرت را رحمت برای تمام جهانیان معرفی نموده «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِلْعالَمینَ»(۷) و همچنین ایشان را نرم خو و مهربان قرار داده است «فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک‌»(۸) به‌علاوه آنکه در تاریخ نمونه‌ای از سر بریدن توسط آن حضرت در هیچ یک از جنگ‌ها بیان نشده است.(۹)
 
۲. حدیث مُثله کردن
ابوالحسن ازدی از نظریه پردازان داعش با استناد به حدیثی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله مُثله کردن را از رفتارهای آن حضرت دانسته است و از انس بن مالک نقل می‌کنند:
عده‌ای از طایفه عُرینه به خدمت پیامبر رسیدند و آب و هوای مدینه برای شان ناخوشایند بود. رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به آنان فرمود اگر بخواهید می‌توانید خود را به شتران شیری برسانید و از شیر و ادرار آنان بخورید؛ آنان نیز چنین کردند و از بیماری شفا یافتند. پس از آن، چوپان‌ها را کشتند و از اسلام برگشتند و شتران پیامبر صلی‌الله علیه و آله را با خود بردند. این خبر که به حضرت رسید، دستور داد تا آنان را تعقیب کنند. پس آن‌ها را آوردند؛ حضرت دستور داد تا دست و پایشان را قطع و چشم‌هایشان را کور کنند و آنان را در گرمای آفتاب قرار دهند تا بمیرند.(۱۰)
 
نقد: این حدیث در منابع اولیه شیعه نقل نشده است و علی‌رغم وجود آن در منابع معتبر حدیثی اهل سنت، با روایات دیگر پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله که از مُثله کردن نهی فرموده، تعارض دارد. سَمُرَة بن جُندب در این باره چنین نقل کرده است: کان نبی‌الله صلی‌الله علیه یحثُّنا علَی الصَّدقهِ وینهانا عنِ المُثْلَهِ؛(۱۱) پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله ما را به صدقه دادن تشویق می‌نمود و از مثُله کردن نهی می‌کرد.
 
ازاین‌رو دانشمندان اهل سنت و حتی گروه‌های تکفیری به خاطر وجود این حدیث، حکم به منسوخ شدن مُثله در اسلام نموده‌اند و مُثله کردن مسلمان را حرام و مُثله کافر را جایز می‌دانند.(۱۲) عده دیگر مُثله کردن کفار را نیز حرام می‌دانند، مگر آنکه از باب مقابله به‌مثل باشد یا در انجام آن مصلحتی باشد. همان‌گونه که مُثله کردن اهالی عُرینه توسط پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نیز از باب مقابله به‌مثل بوده، زیرا آنان چوپان‌ها را قطعه‌قطعه کرده بودند.
این در حالی است که داعش در کشتن انسان‌های مسلمان بی‌گناه از سربریدن و مُثله کردن خودداری نمی‌ورزد و بدون شرط کافر بودن و مقابله به‌مثل، اقدام به چنین رفتاری می‌نماید.
 
نتیجه:
گروه تکفیری داعش با استناد به احادیثی از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله برای جنگیدن با مخالفان از شیوه سر بریدن و قطعه نمودن انسان‌ها استفاده می‌کند. حدیث «لقد جئتکم بالذبح» از نظر سندی ضعیف بوده و بارحمت و مهربانی پیامبر و سیره آن حضرت مخالف است. حدیث مُثله کردن مردم «عرینه» توسط پیامبر صلی‌الله علیه و آله نیز علاوه بر بیان نشدن آن در منابع معتبر شیعه، با حدیث دیگر پیامبر که از مُثله نهی فرموده، ناسازگاری داشته و مخالف با نظر مفتیان این گروه است.
 
 
 
پی‌نوشت‌ها:
۱. مقدسی، ابونسیبه، الدوله الاسلامیه فی العراق و الشام؛ مشروع الخلافه الموعود، فرسان البلاغ، بی‌جا، ۱۴۳۵ ق، ص۸۵.
۲. حرانی، احمد بن عبد الحلیم (ابن تیمیه)، مجموع الفتاوی، طبعه الشیخ عبدالرحمن بن قاسم، مجمع الملک فهد لطباعه المصحف الشریف، مدینه منوّره، ۱۴۱۶ ق، ج۱۰، ص۱۳.
۳. اثری، ترکی بن علی، تبصیر المحاجج بالفرق بین رجال الدوله الاسلامیه و الخوارج، چاپ اول، الغرباء للاعلام، ۱۴۳۵ ق، ص۱۲.
۴. مقدسی، ابونسیبه، الدوله الاسلامیه فی العراق و الشام؛ مشروع الخلافه الموعود، همان، ص۸۴.
۵. شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد، دارصادر، بیروت، بی‌تا، ج۲، ص۲۱۸.
۶. مزی، یوسف، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، تحقیق: بشار عواد معروف، چاپ چهارم، مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۰۶ ق، ج۲۴، صص ۴۱۹-۴۲۴؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق: حسین الاسد، چاپ نهم، مؤسسه الرساله، بیروت، ۱۴۱۳ ق، ج۷، صص ۴۶-۴۷؛ عسقلانی، احمد بن علی (ابن حجر)، تهذیب التهذیب، چاپ اول، دارالفکر للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۴۰۴ ق، ج۹، صص ۳۷-۳۸.
۷. سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
۸. سوره آل‌عمران، آیه ۱۵۹.
۱۰. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، دارالفکر، بیروت، بی‌تا، ج۵، ص۱۰۱ و ۱۰۲ و نیز ر.ک: بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دارالفکر للطباعه والنشر والتوزیع، بیروت، ۱۴۰۱ ق، ج۸، ص۱۸. أن ناسًا من عرینهَ قدِموا علی رسولِ اللهِ صلی‌الله علیهِ و سلم فاجتووها، وقال لهم رسولُ اللهِ صلَّی اللهُ علیهِ وسلمَ: إن شئْتم أن تخرجوا إلی إبلِ الصدقهِ فتشربوا من ألبانِها وأبوالِها ففعلوا فصحَوا ثم مالوا علی الرعاءِ فقتلوهم وارتدُّوا عن الإسلامِ واستاقوا ذودَ رسولِ اللهِ صلَّی اللهُ علیهِ وسلمَ، فبلغ ذلک النبی صلَّی اللهُ علیهِ وسلمَ فبعث فی أثرِهم، فأتی بهم فقطع أیدیهم وأرجلَهم، وسمَل أعینَهم وترکَهم فی الحرَّهِ حتی ماتوا
۱۱. سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، تحقیق: سعید محمد اللحام، چاپ اول، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، بیروت، ۱۴۱۰ ق، ج۱، ص۶۰۲.
۱۲. ازدی، ابوالحسن، القسطاس العدل فی جواز قتل اطفال و نساء الکفار معاقبه بالمثل، شبکه انصار المجاهدین، بی‌جا، ۱۴۳۲ ق، ص۶۹ و ۷۰.