پرسش: در جای جای قرآن حرف از عدالت و ظلم صحبت شده ولی چرا درباره روح زنانی که بر اثر چند همسری دق می‌کنند چیزی نگفته؟

 
پرسش:
در جای جای قرآن حرف از عدالت و ظلم صحبت شده ولی چرا درباره روح زنانی که بر اثر چند همسری دق می‌کنند چیزی نگفته؟
 
پاسخ:
همان آیات فراوانی که از عدالت و دوری از ظلم، سخن می ‌گویند، یک جهتش خطاب به مردان است که مبادا از این موضوع، سوء استفاده کرده و حقوق همسران خود را نادیده گرفته و در حق آن ظلمی روا دارند.
درباره آیه 3 سوره نساء نیز باید گفت این آیه دلیلی بر جواز تعدّد زوجات در اسلام با شرایط خاص است که یکی از آن شرایط رعایت کامل عدالت بین همسران است که شرط سختی است؛ و برخی مفسران نیز تعدد زوجات را مخصوص حالت ضرورت، مثل زمان جنگ می ‌‏دانند.(1)
توجه داشته باشید که این آیه فقط اصل جواز تعدد زوجات را بیان کرده است و هیچ توصیه و تشویقی بر آن ندارد. هم چنین شرایط خاصی برای آن قرار داده و فرموده اگر می‌ ترسید که نتوانید عدالت را رعایت کنید، به یک زن اکتفا کنید.
مطلب مهم: تعدد زوجات یکی از ضرورت ‏های زندگی بشر است؛ زیرا:
1. مردان بیش ‏تر در معرض حوادث قرار می ‌‏گیرند و زنان بی ‏سرپرست در جامعه باقی می‏ گذارند.
2. کمیت و کیفیت غریزه جنسی در مردان بیش ‏تر است و طول عمر جنسی زنان کم ‏تر است.
3. زنان در برخی ایام به خاطر عادت ماهیانه و دوران حمل، ممنوعیت جنسی دارند.
4. زنان بیوه معمولًا به عنوان همسر اول مورد توجه واقع نمی ‌‌‏شوند.
با توجه به مسائل فوق و ضرورت زندگی سالم انسانی، یکی از سه راه، پیش روی بشریت است:
الف) همه‏ مردان فقط یک همسر داشته باشند و زنان باقی مانده تا آخر عمر بدون همسر بمانند.
ب) همه‏ مردان فقط یک همسر قانونی داشته باشند ولی راه روابط نامشروع با زنان بی‏ همسر باز باشد.
ج) مردانی که از صلاحیت جسمی و مالی و اخلاقی برخوردارند و می ‌‏توانند عدالت را بین زنانشان رعایت کنند، بیش از یک همسر انتخاب کنند. این همان راه معقولی است که اسلام پذیرفته است‏.(2)
چند نکته:
1. اجازه تعدد زوجات، معنایش نادیده گرفتن حقوق همسر اول نیست. هر ناحقی و ظلمی، از نظر قرآن و اسلام، ممنوع و مردود است.
2. قرآن کریم در آیات بسیاری به رعایت حقوق دیگران از جمله حقوق همسر، توصیه فرموده است.
3. هوس بازی و سوء استفاده مردان را باید از این موضوع، جدا دانست و نمی ‌‌توان به قرآن نسبت داد.
 
پی نوشت ها:
1. رضایی اصفهانی، تفسیر قرآن مهر، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن ـ قم، ج 4، ص 34.
2. همان، ص 36.