تعبیر "هلک" برای رحلت حضرت یوسف (ع)چیست؟

پرسش :
علت استفاده قرآن در سوره غافر آیه 34 از تعبیر "هلک" برای رحلت حضرت یوسف ( علیه السلام ) چیست ؟

 


پاسخ :
در پاسخ این سئوال می توان گفت:
ماده اصلي «هلک» در لغت به معناي عام مردن، خشکيدن گياهان، درهم شکستن و فرو افتادن و پرتگاه بين دو کوه است. راغب اصفهاني مي‌ گوید: هلاکت داراي چهار معناست: 1. مردن؛ 2. رفتن چيزي از دست انسان؛ 3. فاسد شدن؛ 4. فنا و زوال(1) و این گونه نیست که فقط در مرگ مذموم بکار برود.
واژه «هلک» در قرآن کریم کاربردهای متعددی دارد مانند: مردن ، گمراه شدن، از دست دادن، نابود و فانی شدن.

برخی از آیاتی که واژه «هلک» به معنای مردن عادی به کار رفته است عبارتند از:

الف) «يسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ؛(2) از تو درباره ارث خواهران و برادران سؤال مي‌کنند. بگو خداوند حکم کلاله (خواهر و برادر) را براي شما بيان مي‌کند. اگر مردي از دنيا برود که فرزند نداشته باشد و براي او خواهري باشد، نصف اموالي را که به جا گذاشته براي خواهر اوست.

ب) «وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَينَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا؛ (3) پيش از اين يوسف دلايل روشن براي شما آورد؛ ولي شما همچنان در آنچه او براي شما آورده بود، ترديد داشتيد تا زماني که از دنيا رفت، گفتيد خداوند هرگز بعد از او پيامبري مبعوث نخواهد کرد».

ج) قرآن کريم در قصه يوسف (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: «قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْكُرُ يوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ؛(4) گفتند به خدا تو آن‌قدر ياد يوسف مي‌کني تا در آستانه مرگ قرار گيري يا هلاک گردي.»


د) برخی از اهل لغت و مفسران معتقدند که هلاك در زمان نزول قرآن به مرگ مطلق و غيره ‏اطلاق شده است و اعتبار مذمت و تحقير و ضد ارزشی در آن از مستحدثات است و بعدا به تناسب مذمت هلاکت و هلک باب شده است و شايد از اين جهت است كه مفسران بزرگی مانند مرحوم طبرسى (رحمه الله) و سایر مفسران در باره آن چيزى نگفته اند و در آيات یاد شده مرگ مطلق معنى كرده ‏اند. راغب كه قيد ذم را لازم دانسته علت استعمال آن را در مرگ مطلق به كتاب ديگرى حواله داده كه اطلاعى از آن نداريم. در سيره ابن هشام كه در اواخر قرن دوم هجرى نوشته شده اين عبارات هست: «هَلَكَ عَبْدُاللهِ اَبُورَسُولِ اللهِ «صلى الله عليه واله» - «هَلَكَ اَبوُطالِب - هَلَكَ خَديجَهٌ بِنْتُ خُوَيْلِد» از اين معلوم مى‏ شود كه هلاك در آن عصر به معنى مرگ عادى بوده است.(5)


و نیز در در باره حضرت عیسی(علیه السلام) می فرماید :«لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ۚ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ۗ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛(6)آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلّم کافر شدند؛ بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی می‌تواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، می‌آفریند؛ (حتّی انسانی بدون پدر، مانند مسیح؛) و او، بر هر چیزی تواناست.»
و نیز خداوند می فرماید:«
وَ اخْتارَ مُوسي‏ قَوْمَهُ سَبْعينَ رَجُلاً لِميقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِيَّايَ أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِيُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغافِرينَ؛(7)موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که زمین‌لرزه آنها را فرا گرفت (و هلاک شدند)، گفت: «پروردگارا! اگر می‌خواستی، می توانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده‌اند، (مجازات و) هلاک می‌کنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهی (و مستحق بدانی)، به وسیله آن گمراه می‌سازی؛ و هر کس را بخواهی (و شایسته ببینی)، هدایت می‌کنی! تو ولیّ مایی، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی!.»


همچنین قرآن کریم درباره همه موجودات می فرماید:«وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَٰهًا آخَرَ ۘ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ ۚ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛(8)معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست؛ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می‌شود؛ حاکمیت تنها از آن اوست؛ و همه بسوی او بازگردانده می شوید!» که در آیات یاد شده «هلک» به معنای مرگ معمولی آمده است.

بنا بر این،گر چه لفظ «هلک» بيشتر در مردن مذموم به کار می رود، اما در قرآن کریم در مواردی به معناي اصل مردن به کار رفته است. مانند آیه مورد اشاره شما که « هلک» به معنای مردن بکار رفته است .


پی نوشت ها
:

1.ابن منظور؛ لسان العرب؛ بیروت، دارالکتب الاسلامیه، ج 15، ص 116-118 ؛ حسين بن محمد، راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن، دارالشامیه، بیروت ، ص 843-844. ؛
2.نسا/ 176 .
3.غافر / 34.
4.یوسف 85 .

5. برای آگاهی بیشتر ر.ک: قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، على اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش، ج 7، ص 184.
6. مائده/ 17.
7.
اعراف/155 .
8.قصص /88 .

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64008&p=1004309&viewfull=1#post10...