آیا توصیه های طبی ائمه(علیهم السلام) از علم خداد دادی آنها ناشی شده یا علم عادی؟

پیش از بیان پاسخ، ذکر مقدمه زیر ضروری به نظر می رسد:
مقدمه:ائمه(علیهم السلام) بطور اجمالی یا بالقوه علم به همه امور دارند و زمانی که اراده کنند، این علم به فعلیت رسیده و بطور تفصیلی به آن امر مورد نظر علم پیدا می کنند. مرحوم کلینی در جلد اول کتاب شریف کافی، ص473 بابی با عنوان: «ان الائمة ولاة امر الله و خزنة علمه؛ همانا ائمه(علیهم السلام) سرپرستان امر الهی و خازنان علم او هستند» را قرار داده که غالب روایات این باب صحیح یا موثق بوده و به همراه روایات مطرح شده در کتاب بصائر الدرجات، می توان روایات این باب را مستفیض دانست. در روایات دیگری نیز ائمه(علیهم السلام) صاحبان «علم الکتاب» معرفی شده اند.(1) منظور از علم الکتاب که در سوره رعد، آیه43 مطرح شده، همان علم به لوح محفوظ و سرچشمه تمام علوم است. تائید علمی روح القدس نیز یکی دیگر از شواهد علم تام ائمه(علیهم السلام) است. در این رابطه کتاب بصائر الدرجات بابی با عنوان: «ان روح القدس یتلقاهم اذا احتاجوا الیه؛ زمانی که ائمه(علیهم السلام) به روح القدس نیاز داشته باشند، او علوم و معارف را به ائمه(علیهم السلام) القاء می کند.» قرار داده و در آن روایاتی با این محتوا نقل شده که اگر ائمه(علیهم السلام) از مساله ای آگاه نباشند، روح القدس علم آنرا به آنها می دهد. کافی نیز بابی با عنوان: «ان الائمة علم ما کان و ما یکون و انه لا یخفی علیهم الشیء» داشته و علم آنها را در مورد همه چیز اعم از گذشته و آینده نافذ دانسته است.(2) البته روشن است که این علم، غیر استقلالی بوده و منوط به اذن الهی است. با وجود چنین قدرت و امکانی، ائمه(علیهم السلام) گاهی از علوم عادی مانند تجربه و ... استفاده می کنند. نکته دیگر اینکه منابع علم ائمه منحصر به الهام و دریافت از روح القدس نبوده و شامل آموختن از معصوم پیشین، جفر و صحیفه جامعه نیز می شود.

با توجه به مقدمه مذکور، همانطور که ممکن است ائمه(علیهم السلام) این احادیث را از طریق علم لدنی یا طرق دیگری مانند صحیفه و ... بیان کرده اند، این احتمال هم هست که برخی موارد را از علوم عادی استفاده کرده باشند. اما با توجه به اینکه ایشان[نعوذ بالله] اگر دستوری پزشکی که پشتوانه محکمی نداشته بدهند، سلامتی و جان دیگران به خطر انداخته اند، در حالی که چنین کاری از انسان مومن سر نمی زند، چه برسد به امام معصوم. بنابراین در صورت تجویز دارو یا عملی، باید یقین به صحت آن داشته باشند و این امر مستلزم آنست که ایشان یا از طریق علمی خدادادی به این نتیجه رسیده باشند و یا نزد طبیبی خبره تحصیل کرده باشند. هیچ کدام از سیره نویسان و راویان، اشاره ای به تحصیل این بزرگواران نزد طبیب یا پزشک نکرده اند و از طرفی نه تنها ائمه(علیهم السلام) به چنین تحصیلی تصریح و یا حداقل اشاره نکرده اند، بلکه با توجه به روایات ذکر شده در مقدمه، خود را بی نیاز از چنین تحصیل هایی دانسته اند. همچنین در مباحثه ای که امام صادق(علیه السلام) با طبیبی هندی داشته، طبيب هندي پرسید که شما اين علوم(طبی) را از کجا آموخته اي؟ امام صادق(عليه‏السلام) فرمود: از پدرم، و پدرم از پدرانش و ايشان از رسول خدا(صلي الله عليه و آله) و رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از پروردگار عالم(جل جلاله) که اين ابدان و ارواح را آفريده است.(3) گذشته از مطالب پیشین، اثر کردن دستورات طبی ایشان و نقل آن توسط برخی مراجعین و پیروان انها نیز موید صحت این تجویزها و مستند بودن آنها به پشتوانه قطعی است.

بنابراین، روایات طبی چه مستند به الهام و علوم لدنی باشند و چه مستند به فراگیری از معصوم قبلی و یا تجربه قطعی، شکی در صحت دلالت آنها نبوده و حجت هستند.

نکته مهم: تمام مباحث پیشین بر مبنای صحت و اعتبار روایات وارده در باب طب است، لذا روایات ضعیف و غیر قابل اعتنا منظور نیست. البته همین روایات ضعیف نیز می تواند مقدمه تحقیق علمی قرار گیرند و از طریق اثبات تجربی، صحت و سقم آنها روشن شود. همانطور که روایات مستند نیز از طریق آزمایش و تحقیق می تواند از سویی راهگشای علم پزشکی بوده و از سوی دیگر با اثبات یا رد علمی، صحت و سقم سندی آنها نیز روشن شود.


 


1. کلینی، ج1، 569.
2. همان، ص468-450.
3. بحار الانوار، ج10، ص207.

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=60879&p=952737&viewfull=1#post952737