آیا بدحجابی حق الناس است؟

قبل از هر چیز لازم است توضیح مختصری راجع به حق الناس داشته باشیم.

حق الناس دو نوع است. یکی حق الناس مادی و یکی حق الناس معنوی. که البته هر کدام زیرشاخه ها و انواع مختلفی برای جبران دارند. حق الناس مادی مثل جائی که انسان مال کسی را تضییع کرده. حالا یا این تضییع می تواند به صورت دزدی باشد، یا تصرف و غصب در مال دیگری، یا از بین بردن و خسارت وارد کردن،‌ و امثال اینها. به هرحال حق الناس مادی جائی ست که خسارتِ وارده، مالی ست و باید به صورت مالی جبران شود. حق الناس معنوی یا اخلاقی، مربوط به جائی ست که حقوق معنوی کسی از بین رفته. مثالِ واضح برای حق الناس معنوی، غیبت، تهمت و آزار و اذیت دیگران است. اما واقعیت اینست که مصادیق حق الناس اخلاقی بسیار گسترده تر بوده و دقت بیشتری را می طلبد. انسان به صورت اجتماعی خلق شده و زندگی در جامعه، به طور طبیعی انسان را با دیگران مواجه می کند. این مواجهات، بسیاری اوقات تعاملاتِ دوطرفه ای هستند که انسان را درگیر حقوق متقابل می سازد.

در آیه ۳۶ از سوره مبارکه نساء، قرآن نسبت به حقوق دیگران سفارش کرده و از مسلمین می خواهد که حق بندگان دیگر را مراعات کنند و این رفتار را در ردیف پرستش خداوند و شرک نورزیدن به او آورده است:


وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا؛
و خدا را بپرستيد و چيزى را با او شريك مگردانيد و به پدر و مادر احسان كنيد و درباره خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه خويش و همسايه بيگانه و همنشين و در راه‏مانده و بردگان خود [نيكى كنيد] كه خدا كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست نمى دارد.


بنابراین مراعات کردن حقوق دیگران، از وظایف انسان بوده و خداوند نسبت به آن سفارش اکید کرده است.

اما پاسخ سوالات حضرتعالی:

۱. بحث عدم مراعات حجاب و به گناه انداختن دیگران، یکی از حقوقی ست که ما را درگیر می کند. همه ما حق داریم که در یک جامعه سالم و عاری از زمینه های گناه زندگی کنیم. حق داریم که بتوانیم در خیابان به راحتی رفت و آمد کرده و مرتکب گناه نشویم. بدیهی ست که اگر این حق را تضییع کند، مدیون خواهد بود.
بحث شراکت در گناهِ‌ دیگران، یکی از مسائلی ست که دقت زیادی را می طلبد و متاسفانه کمتر به آن توجه می شود. این یک واقعیت است که اگر کسی به هر وسیله ای، زمینه گناه را برای دیگران ایجاد کند، در گناه آنان شریک خواهد بود. بدون اینکه از گناهِ‌ گناهکار کم شود. چون به هرحال هر کسی مختار است و می تواند با اراده و اختیاری که دارد، با نفسش مبارزه کرده و در برابر گناه مقاومت کند.


۲. پاک شدن از حق الناسِ‌ معنوی، به طور کلی به این صورت است که اگر حقی قابل جبران باشد، باید جبران شود؛ اگر قابل حلالیت گرفتن باشد، باید حلالیت گرفته شود؛ در غیر اینصورت باید با انجام دادن اعمال خیر جبران شود. می توان از طرف او اعمال صالح انجام داده و برایش از خداوند مغفرت و خیر طلب کرد. در اعمال مستحبی که انجام می دهید او را شریک کرده و دعا کنید که خداوند عاقبت به خیرش کند. با هدیه کردن اعمال خیر، کم کم حقوق جبران می شوند. با شریک کردن دیگران در اعمالی که انجام می دهید، چیزی از ثواب شما کم نشده، بلکه به همان اندازه به آنها هم عطا می شود. هر تعدادی را که شریک کنید، همین ثواب را به او هم می دهند. در روایات آمده است که رحمت خداوند را توسعه دهید. این کار مصداق کامل "توسعه دادن رحمت الهی" ست. در حقیقت اگر اینکار را با نیتِ جبرانِ حقوقی که دیگران به گردن شما دارند، یا احسان و نیکی به مومنین انجام دهید، غیر از اینکه ثواب همان عمل را برده اید، یک پاداش دیگر هم برای انجام کار واجب (جبرانِ حقوق دیگران)، یا صرفِ احسان به مومنین خواهید داشت. از این بالاتر، شما می توانید در انجام اعمال صالحتان نیت کرده و تمام مومنین، انبیاء، علما و اهل بیت علیهم السلام را شریک کنید. با اینکار غیر از اینکه ثواب کامل را از عملتان می برید، نظر لطف و عنایت اهل بیت و معصومین را هم به خود جلب خواهید کرد و این بزرگواران به چیزی بیش از آن که به آنها تقدیم کرده اید، پاسخ شما را خواهند داد.

۳. معمولا در کتب اخلاقی به طور گسترده به مبحث حق الناس پرداخته شده. با اینحال کتاب «حق الناس» به قلم حجت الاسلام و المسلمین رحیمی؛ کتاب «احکام حق الناس» از حجه الاسلام محمود اکبری؛ و کتاب «حق الناس در محیط کار و زندگی» از حجه الاسلام صادق میرشفیعی، با رویکردی دینی به بررسی این موضوع پرداخته و از زوایای گوناگون این بحث مهم اجتماعی را، مورد دقت قرار داده اند.

۴ و ۵. احساسات و عواطف و رقت قلب در همه افراد يكسان نبوده و عوامل زيادي در شدت و ضعف آن دخالت دارد . عوامل زيادي مانند عوامل محیطی، بیولوژی، و نيز شرايط خانوادگي و نوع تربيت و روحيات والدين و اعضاي خانواده، در ميزان احساسات نقش دارند. هر کدام از این عوامل می تواند موجب خشکی چشم باشد. یکی از عوامل هم البته گناه است؛ و گناه اعم است از حق الله یا حق الناس.

امیرالمومنین علی علیه السلام مي فرمايند:
اشكها خشكيده نشد، مگر به خاطر سنگدلي ها و قساوت قلب ها؛ و قلوب قسی نشدند، مگر به خاطر زيادي گناهان. بنابراين ريشه اشك نداشتن قساوت قلب است و ريشه قساوت قلب گناه است پس ريشه اشك داشتن رقت قلب است و ريشه رقت قلب پرهيز از گناه است.۱ پس اگر منشاء خشکی چشم گناه باشد، راه درمانش توبه و دوری از گناهان است. هيچ گاه انسان از تحول و تبدل خالي نيست و هر حالتي قابل تبدل است. انسان مي تواند با همت و تلاش، خود را به هر صورتي كه اراده كند تغيير دهد.

در کنارِ برطرف کردن عواملِ خشکی چشم، توجه بفرمایید که اشک ریختن بر اباعبدالله و اهل بیت علیهم السلام، با اینکه بسیار توصیه شده و آثار و برکات فراوانی در زندگی انسان دارد،‌ اما تنها راهِ نشان دادن محبت به این بزرگواران نیست. مهمتر از آن، اینست که چقدر ایشان در زندگی مان نقش داشته و به چه میزان رضایتشان را که در راستای رضایت الهی ست، مهم می دانیم.

شهید مطهری در این رابطه می فرماید: «اگر اشکی که ما برای او (اباعبدالله علیه السلام) می ریزیم، در مسیر هماهنگی روح ما باشد؛ روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند؛ ذره ای از همت او، ذره ای از غیرت او، ذره ای از حریت او،‌ ذره ای از ایمان او،‌ ذره ای از تقوای او، ذره ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود، آن اشک هر چه دلتان بخواهد قیمت دارد. اگر گفتند به اندازه یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد، باور کنید.»۲






پی نوشت:
۱. بحار ج ۶۷ ص ۵۵ باب ۴۴ وسائل الشيعه, ج ۱۱ ص ۳۳۷ روايت ۵ نقل از سرالاسراء استاد علي سعادت پرور ج ۲، ص ۴۷۳ روايت ۸
۲. حماسه حسینی، ج۱، ص ۱۰۰


http://www.askdin.com/showthread.php?t=60653&p=950290&viewfull=1#post950290