مسیلمه کذّاب چه کسی بود؟

مسیلمه کذّاب چه کسی بود؟

سؤال:
مسیلمه کذّاب چه کسی بود؟

پاسخ:
«مسیلمه كذاب» از جمله پیامبران دروغین بود كه در اواخر دوره زندگی پیامبر (صلی الله علیه وآله) ادعای نبوت كرد (1)؛ علاوه بر او "طُلیحه" در میان بنی­ اسد (2)، "اسود عنْسی" در یمن (3) و "سجّاح" در میان بنی­ تمیم (4) مدعی پیامبری شدند. سال نهم هجری به دلیل ورود هیات­ های نمایندگی قبایل به مدینه با هدف اسلام آوردن، به عام الوُفود (5) مشهور شده است. در همین زمان، مسیلمه به همراه هیات نمایندگی قبیله خویش (بنی حنیفه) به مدینه آمد. (6)؛ در این كه آیا مسیلمه در این زمان اسلام آورده یا نه ابهام است.

یعقوبی می­ نویسد: «مسیلمه اسلام آورده بود و در سال دهم مدعی پیامبری شد. (7)
اما در برخی از منابع آمده است: «فرستادگان بنی حنیفه وقتی نزد رسول­ خدا (صلی الله علیه وآله) آمدند، مسیلمه را پیش بارهای خود گذاشتند، آن ها وقتی مسلمان شدند به پیامبر عرض كردند: ما یكی از یاران خویش را پیش بارها و مركب­ های خویش نهادیم تا مراقب آنان باشد. پیامبراكرم (صلی الله علیه وآله) كه معمولا به این نمایندگان هدیه­ ای می­ داد، به كسی كه مسئول اعطاء هدایا بود دستور فرمود: تا هر چه به نمایندگان دادید به مسیلمه نیز بدهید.
و فرمود: او (مسیلمه) بدتر از شما نیست. نمایندگان وقتی نزد مسیلمه رفتند، هدیه او را دادند و سخن رسول­ خدا (صلی الله علیه وآله) را به او گفتند (8) قبیله بنی حنیفه به یمامه باز گشتند و مسیلمه وقتی به آن جا رسید ادعای پیامبری كرد. (9)
منابع می­ نویسند: «مسیلمه وقتی به یمامه رسید به دورغ مدعی شد كه من در كار پیامبری با محمد شریكم و به همراهیان خویش می­ گفت: «مگر وقتی نام مرا پیش محمد یاد كردید نگفت كه او بدتر از شما نیست؟ محمد این سخن را از این جهت گفت كه می­ دانست من شریك پیامبری او هستم (10) طبق نقلی پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرموده بود: «منزلت او (طلیحه) كمتر از شما نیست (11) طلیحه با سوء استفاده از این سخن می­ گفت: مثل این كه محمّد خودش می ­داند كه فرمانروایی پس از او با من است (12) «رحّال بن عُنْفَوَه مردی از بنی حنیفه كه به مدینه آمده بود و اسلام آورده بود، وقتی به یمامه آمد شهادت داد كه پیامبراكرم (صلی الله علیه وآله)مسیلمه را در كار پیامبری، شریك خود ساخته است (13)؛ بدون شك این شهادت دروغ در گرایش مردم به مسیلمه تاثیر زیادی داشت. (14)

مسیلمه به منظور جلب بنی حنیفه می­ گفت: «چگونه قریش نسبت به خلافت و امامت از شما سزاوارترند؟ به خدا سوگند كه جمعیت آنان افزون­ تر از شما نیست، چنان كه شجاع تر از شما هم نیستند. سرزمین و اموال شما هم از آن ها زیادتر است. (15)

منابع:
(1) طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الطبری، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، 1375، پنجم، ج4، ص1266 و یعقوبى، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371، ششم، ج2، ص7.
(2) ابن اثیر، عزالدین؛ اسد الغابه، بیروت، دارالفكر، 1409، ج1، ص450 و طبری، پیشین، ج4ص1274.
(3) طبری، پیشین، ج4ص 1355-1354.
(4) ابن اثیر، پیشین، ج4ص277 و عسقلانی، ابن حجر؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دار الكتب العلمیه، اول، 1415، ج2ص181 و طبری، پیشین، ج4، ص1396.
(5) ابن هشام، السیرة النبویه، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، كتابچی، 1375، پنجم، ج2، ص349.
(6) طبری، پیشین، ج4، ص1265و ابن سعد، الطبقات الكبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1374، ج1، ص303-304.
(7) یعقوبی، پیشین، ج2، ص7.
(8) ابن سعد، پیشین، ج1، ص303-304 و طبری، پیشین، ج4، ص1265 -1266.
(9) طبری، پیشین، ج4، ص1266 و یعقوبی، پیشین، ج2، ص7.
(10) طبری، پیشین، ج4، ص1266.
(11) ابن سعد، پیشین، ج1، ص304.
(12) ابن سعد، پیشین، ج1، ص304.
(13) طبری، پیشین، ج4، ص1421-1422 و ابن سعد، پیشین، ج1، ص304.
(14) ابن سعد، پیشین، ج1، ص304.
(15) ابن اعثم كوفى، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفى هروى، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372، ص 20.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=41327