پانتئیسم و الوهیت درخت

پرسش:
در ماجرای بعثت حضرت موسی علیه السلام درخت به او گفت "من خدا هستم". آیا این نشانه همه خدایی(پانتئیسم) یا وحدت وجود عرفانی نیست؟ 
 
 
پاسخ:
ماجرای برگزیدگی حضرت موسی علیه‌السلام در سرزمین مقدس «طوی»، یکبار در سوره قصص بیان شده و یکبار در سوره طه. در سوره طه آمده است که وقتی حضرت موسی علیه‌السلام به کنار آتش رفت، به او ندا شد که من پروردگارت هستم و تو را برای رسالت برگزیدم و بر تو وحی می‌فرستم که «إِنَّنی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْری؛ من الله هستم؛ معبودی جز من نیست، مرا بپرست، و نماز را برای یاد من بپادار.»(۱) در این آیه، به این مطلب اشاره نشده که این ندا از جانب درخت بوده یا نه. اما در سوره قصص به این مطلب اشاره شده که وقتی موسی علیه السلام به سمت آتش رفت، از درخت ندایی آمد که «إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ؛ منم خداوند، پروردگار جهانیان.»(۲) به حسبِ ظاهرِ این آیات، درخت ادعای الوهیت کرده و از موسی علیه السلام خواسته که او را بپرستد و به یاد آرد. در ادامه، در قالب چند نکته، معنای دقیق این آیات و نسبت آنها با «پانتئیسم»(۳) و وحدت وجود عرفانی، مشخص خواهد شد. 
 
نکته اول:
تفسیر قرآن به قرآن و ارجاع آیات متشابه به محکمات و اصول قرآنی، بهترین شیوه برای کشف معنای مورد نظر آیات قرآن است. زمانی که برداشت اولیه ما از یک آیه، برخلاف اصول مسلم قرآنی باشد، باید در آن برداشت اولیه تجدیدنظر کرد و آن را متناسب با محکمات و اصول مسلم قرآنی فهمید. در ادامه، به برخی از این اصول مسلم اشاره می‌کنیم:
موسی برگزیده خدا است.(۴)(۵)
آنکه با موسی سخن گفته، خدا است: «خداوند با موسی سخن گفت.»(۶)
خداوند گاهی از ورای حجاب با پیامبران سخن گفته است و مفسران،(۷) تکلم خدا با حضرت موسی علیه‌السلام را از مصادیق وحی از ورای حجاب دانسته‌اند: «و شایسته هیچ انسانی نیست كه خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی میكند»(۸)
درخت از مخلوقات خدا است و به تصریح آیات قرآن، درختان به همراه بسیاری از موجودات دیگر، خدا را می‌پرستند و ستایش می‌کنند و ادعای الوهیت و پرستیده‌شدن ندارند: «آیا ندیدی كه تمام كسانی كه در آسمانها و كسانی كه در زمینند برای خدا سجده میكنند؟! و(همچنین) خورشید و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان، و بسیاری از مردم...»(۹)
حضرت موسی علیه‌السلام نیز این ندای الوهی را ندای درخت نمی‌دانست و به همین جهت هیچ گاه آن درخت را نپرستید و ستایش نکرد و کسی را به سوی آن دعوت نکرد بلکه خود را فرستاده پروردگار جهانیان می‌دانست.(۱۰)
حضرت موسی علیه‌السلام با گوساله پرستی مخالفت کرد پس نمی‌تواند با همه خدا انگاری در پانتئیسم هم موافق باشد.(۱۱) 
بنابراین، این برداشت از آیه ۳۰ سوره مبارکه قصص که درخت ادعای الوهیت کرده است، برداشتی نادرست از آیه یادشده است و با اصول مسلم قرآنی در تعارض است.
 
نکته دوم:
مفسران مسلمان نیز هیچ گاه این آیه را به معنای الوهیت درخت ندانستند بلکه همگی، آن را ندای خدا به حساب آورند که از ورای حجاب با حضرت موسی علیه السلام سخن گفته است.
برای نمونه، علامه طباطبائی در توضیح این آیات می‌نویسند: «این آیه شریفه بدون تردید دلالت دارد بر اینكه درخت مزبور به وجهی مبدأ آن نداء و آن گفتگو بوده، چیزی كه هست این نیز مسلم است كه درخت سخن نگفته، بلكه سخن، سخن خدا و قائم به او بوده، نه قائم به درخت، همان طور كه كلام ما آدمیان قائم به خود ما است، پس در حقیقت درخت حجابی بود كه خدای تعالی از ورای آن با موسی سخن گفت، البته این احتجاب به معنایی بوده كه لایق ساحت قدس او باشد، احتجابی كه با احاطه او بر هر چیز منافات نداشته باشد.»(۱۲)
آیت الله مکارم شیرازی نیز در تفسیر آیات یادشده می‌نویسند: «بدون شك خداوند قدرت دارد امواج صوتی را در هر چیز بخواهد بیافریند در اینجا در میان درخت ایجاد كرد، چرا كه میخواهد با موسی سخن بگوید، و موسی جسم است و دارای گوش، و نیازمند به امواج صوتی، البته بسیاری اوقات پیامبران از طریق الهام درونی وحی را میگرفتند، و گاه در خواب، ولی گاهی نیز از طریق شنیدن امواج صوتی بوده است، و به هر حال به هیچوجه جای این توهم نیست كه برای خدا جسمی قائل شویم.»(۱۳)
این تفسیر از آیات یادشده، در سایر کتاب‌های تفسیری نیز بیان شده است که خداوند صوتی را از طریق درخت ایجاد نمود و آن کسی که با حضرت موسی علیه‌السلام سخن گفته، خداوند است نه درخت، همانگونه که اگر صدای فردی از بلندگو شنیده شود که ما را مورد خطاب قرار داده، نمی‌گوییم بلندگو با ما سخن گفت.(۱۴)
 
نکته سوم:
به فرض آن که آیه یادشده حقیقتا سخن درخت باشد و درخت ادعای الوهیت کرده باشد؛ نسبتی میان این آیه و نظریه «پانتئیسم» و «وحدت شخصی وجود» نیست. توضیح مطلب اینکه:
طرفداران «پانتئیسم» (همه خدا انگاری) معتقدند که خدا، موجودی مستقل از جهان طبیعت و خالق آن نیست بلکه مجموع آن است و وجودی مستقل از جهان طبیعت ندارد.(۱۵)
مشابه همین دیدگاه، به گروهی از صوفیان نیز نسبت داده شده است که صدرالمتالهین در نقد آنها می‌نویسد: «گروهی از نادان‌های صوفیه، به سبب ضعف عقلانی و سستی عقایدشان، پنداشته‌اند که ذات احدیه -که عرفاء آن را مقام احدیه و غیب الغیوب بدون مظاهر و جلواتش می‌دانند- بالفعل هیچ تحققی ندارد... و خداوند همان ظاهر مجموع است نه چیز دیگر.»(۱۶) صدرالمتالهین این عقیده را کفر می‌داند و بر این باور است که انسان عاقل هیچ وقت چنین چیزی را به زبان نمی‌آورد.(۱۷) 
با توجه به این توضیحات، مشخص می‌شود که حتی اگر درخت واقعا ادعای الوهیت کرده باشد، باز هم آیه یادشده ارتباطی به «پانتئیسم» ندارد چرا که در «پانتئیسم»، کل جهان را با خدا یکی می‌گیرند؛ در حالی که در این آیه، درخت، فقط خودش را خدا خوانده است نه کل جهان را.
بنا بر تفسیرهای دقیق‌تر از «وحدت شخصی وجود» نیز، ارتباطی میان «وحدت شخصی وجود» و آیه یادشده نیست چرا که مثلا بنا بر یک تقریر از «وحدت شخصی وجود»، مخلوقاتی مثل درخت، دریا، خورشید و غیره، به عنوان مظاهر و جلوات حقیقت خدا هستند و عین ربط به وجود مستقل خدا و شأنی از شئون و جلوه‌ای از او به حساب می‌آیند. بنابراین، وجود مستقل واحد بسیط، منشأ موجودات است نه اینکه یکی یا مجموع آنها باشد.(۱۸) 
با این توضیحات، مشخص می‌شود که حتی اگر درخت واقعا ادعای الوهیت کرده باشد، باز هم ارتباطی به وحدت شخصی وجود ندارد چرا که از این منظر، درخت جلوه‌ای از خدا است نه خود خدا؛ پس نمی‌تواند ادعای الوهیت کند و از دیگران پرستیده شدن را طلب نماید.
 
 
 
کلمات کلیدی: 
وحدت شخصی وجود، پانتئیسم، وحی از ورای حجاب، تکلیم خدا با حضرت موسی علیه‌السلام.
پی نوشت‌ها:
1.سوره طه، آیه ۱۴.
2.سوره قصص، آیه ۳۰.
3.Pantheism
4.سوره آل عمران، آیه ۸۴.
5.سوره اعراف، آیه ۱۴۴.
6.سوره نساء، آیه ۱۶۴.
7.طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سیدمحمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۴ش، ج۱۸، ص۱۰۹.
8.سوره شوری، آیه ۵۱.
9.سوره حج، آیه ۱۸.
10.سوره اعراف، آیه ۱۰۴.
11.سوره بقره، آیه ۵۴.
12.طباطبائی، المیزان، ج۱۶، ص۴۴-۴۵.
13.مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۶، ص۷۵.
14.نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، تهران،‌دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۹۸ش، ج۱۵، ص۱۶۱؛ حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، تهران، انتشارات میقات، ۱۳۶۳ش، ج۱۰، ص۱۳۱.
15.ملکیان، مصطفی، تاریخ فلسفه غرب، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ش، ج۱، ص۱۰۸.
16.صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ایقاظ النائمین، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۸۶ش، ص۳۸.
17.همان.
18.نبویان، سیدمحمدمهدی، جستارهایی در فلسفه اسلامی مشتمل بر آراء اختصاصی آیت الله فیاضی، قم، انتشارات حکمت اسلامی، ۱۳۹۵ش، ج۱، ص۲۹۷-۳۱۱.