حادثه عاشورا به خاطر دختری به نام اُرَیْنَب؟!!

پرسش:
آیا درست است که یزید از قبل، به خاطر دختری به نام اُرینب از امام حسین کینه به دل داشت و به همین دلیل ایشان را به شهادت رساند؟
 
 
پاسخ:
واقعه عاشورا دو رکن اساسی داشت؛ در یک طرف یزید بن ابی سفیان بود که اصرار داشت از امام حسین (علیه‌السلام) بیعت بگیرد و در سوی دیگر، امام حسین (علیه‌السلام) بود که به هیچ عنوان حاضر نبود با مرد فاسدی چون یزید بیعت کند و باهدف امربه معروف و نهی از منکر و احیای دین جدّش رسول خدا(صلی الله الرحمن الرحیم) بر ضدّ یزید شورید و در این مسیر، جان خود و فرزندان و برادرانش را تقدیم کرد و گروهی از خویشان و یارانش نیز همراه وی به شهادت رسیدند.(۱)
حال، گره زدن چنین حادثه بزرگی با یک انگیزه شخصی و فرو کاستن آن در حد یک مسئله کودکانه، نه باعقل سازگار است و نه با واقعیات تاریخی.
 
اما ماجرایی که دستاویز برخی شبهه افکنان قرارگرفته، داستان زنی است که گفته شده: شوهر داشت و با این حال، یزید عاشقش شد و می‌خواست با او ازدواج کند. پس پدرش معاویه به ترفندی، شوهر آن زن را قانع کرد که طلاقش دهد؛ ولی پس از گذشت عدّه طلاق، امام حسین(علیه السلام) با او ازدواج کرد و بعد در فرصتی مناسب، او را طلاق داد و دوباره به همسری شوهر اصلی‌اش درآورد و بدین سان، مانع ازدواج ظالمانه یزید با آن زن گشت.
 
البتّه این داستان، در برخی منابع، به امام حسن(علیه السلام) نسبت داده شده و نام آن زن نیز به اختلاف، «اُرَینَب دختر اسحاق»، «زینب دختر اسحاق»، «هند دختر سهل بن عمرو» و «امّ خالد دختر ابوجندل» یاد می‌شود. همسر آن زن نیز در برخی منابع «عبدالله بن سلام» و در برخی دیگر از منابع «عبدالله بن عامر بن کُریز» معرّفی شده است. منابعی که این داستان را آورده‌اند، درباره دیگر جزئیات مانند نام واسطه این ازدواج نیز اختلاف دارند؛ در برخی، ابودرداء و در برخی ابوهریره ذکرشده است. جالب است که ظرف زمانی داستان، دوران ولایت عهدی یزید (بین سال‌های ۵۱ تا ۶۰ هجری) است؛ در حالی که ابودرادء سال‌ها قبل از آن، در زمان خلافت عثمان(۲۳ تا ۳۴ هجری) و یا در سال ۳۸ یا ۳۹ هنگام خلافت امیرالمؤمنین(ع) از دنیا رفته بوده است. نیز در این داستان، از عبدالله بن سلام به عنوان والی عراق از سوی معاویه یادشده؛ در حالی که اگر منظور همان عبدالله بن سلام معروف باشد که یهودی بوده، در سال ۴۱ یا ۴۳ درگذشته در زمان وقوع داستانِ ارینب، زنده نبوده؛ و جز او نیز فرد دیگری را به این نام نمی‌‌شناسیم که در تاریخ نامش آمده باشد و در این دوران زیسته باشد. جزئیات دیگر این داستان نیز اشکالات و تعارضات تاریخی متعددی دارد که محققان گوشزد کرده‌اند.(۲)
به علاوه، یکی از مهم‌ترین اشکالات وارد بر همه این نقل‌ها، اشکالی فقهی است. در این نقل‌ها آمده است که امام حسین(علیه السلام) [یا امام حسن(علیه السلام)] آن زن را بعد از پشیمانی شوهرش، فی المجلس سه طلاقه کرد! در حالی که «سه بار طلاق دادن در یک مجلس»، با فقه اهل بیت سازگاری ندارد و فقهای شیعه به اجماع، آن را مردود می‌دانند.(۳)
 
درمجموع، حجم و نوع اشکالات به گونه‌ای است که این داستان را ساختگی می‌نماید و نمی‌توان پذیرفت که به وقوع پیوسته باشد. خلاصه این نقل و اشکالات وارد بر آن را می‌توانید در لینک زیر بخوانید: 
 
چه بسا انگیزه سازندگان این داستان، این بوده که در پشت این داستان، عوامل جنبش امام حسین(ع) را بر ضدّ یزید، چیزهایی از جنس کشمکش‌های جاهلی نشان دهند؛ یعنی مشاجرات شخصی مبتنی بر هوا و هوس. هدف، این بوده که از جایگاه ارزشی قیام آن حضرت بکاهند. امّا با توجه به دلایل متعددی که بر بی‌دینی و قدرت طلبی یزید از یک سو و حقیقت خواهی امام حسین(علیه السلام) وجود دارد، ایجاد ارتباط میان این داستان و نهضت عاشورا، با هیچ مبنای علمی و با هیچ تحلیل خردمندانه و مستندی سازگار نیست.
 
در پایان، تذکر دو نکته دیگر را نیز لازم می‌دانیم:
اولاً: با همه آنچه گذشت، اگر چنین رویدادی به وقوع پیوسته باشد، چنین ازدواجی منع شرعی ندارد؛ به ویژه این که بر اساس همین گزارش‌ها، هدف امام حسین(علیه السلام) جلوگیری از تعدّی و ستم بوده و نه کام جویی.
ثانیاً: این ماجرا برفرض صحّت، نشانه دیگری از بی‌دینی و هوسرانی یزید است و توجه به این نکته، درستی حرکت امام حسین بر ضدّ یزید را تأیید می‌کند.
 
 
 
پی نوشت‌ها:
۱. دانش نامه امام حسین(ع)، ج۳، ص۵۲ ۵۵. در همان جا، به نقدهای مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی (دراساتٌ و بحوث، ج۲، ص۱۵۹ ۱۶۶) و مرحوم مقرّم (مقتل مقرّم، ص۴۰ و ۴۱) نیز اشاره شده است.
۲. برای مطالعه تحلیلی جامع دراین باره و آشنایی با دیدگاه‌های مختلف درباره اهداف قیام امام حسن(ع)، ر.ک: محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانش نامه امام حسین (علیه‌السلام)، ترجمه عبدالهادی مسعودی و مهدی مهریزی، قم، دارال حدیث، چاپ سوم، ۱۳۸۸ شمسی، ج۳، ص۳۲۳ ۳۶۲.
۳. ر.ک: محمدحسن بن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق: ابراهیم سلطانی نسب، لبنان، بیروت:‌دار احیاء التراث، ج۳۲، ص۸۱.