چرا مسائل خداشناسی آن قدر سخت است که نیاز به راهنما داریم؟

مسائل خداشناسی سخت نیست و هر کس اندکی از عقل و فطانت خود بهره بگیرد، خدای حقیقی را می یابد و این نکته ای است که حضرت ابراهیم (ع) به ما تعلیم داده است:
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ الَّیْلُ رَءَا كَوْكَبًا  قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ  فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الاَفِلِینَ(انعام/۷۶) فَلَمَّا رَءَا الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ  فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئنِ لَّمْ یهَدِنىِ رَبىّ‏ِ لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ(انعام/۷۷) فَلَمَّا رَءَا الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ هَاذَا أَكْبرَ  فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَقَوْمِ إِنىّ‏ِ بَرِى‏ءٌ مِّمَّا تُشرْكُونَ(انعام/۷۸) إِنىّ‏ِ وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفًا  وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشرْكِینَ(انعام/۷۹) چون شب او را فروگرفت، ستاره‌‏اى دید. گفت: این است پروردگار من. چون فرو شد، گفت: فرو شوندگان را دوست ندارم.* آن گاه ماه را دید كه طلوع مى‌‏كند. گفت: این است پروردگار من. چون فروشد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننماید، از گمراهان خواهم بود.* و چون خورشید را دید كه طلوع مى‌‏كند، گفت: این است پروردگار من، این بزرگتر است. و چون فروشد، گفت: اى قوم من، من از آنچه شریك خدایش مى‌‏دانید بیزارم،* من از روى اخلاص روى به سوى كسى آوردم كه آسمانها و زمین را آفریده است، و من از مشركان نیستم.

کافیست که ما اندکی عقل خود را دخیل کنیم تا متوجه شویم که آفلین (ناقص ها و ضعیف ها) نمی توانند خدای ما باشند و دل به سمت خدایی بکنیم که هیچ نقص و ضعفی در او وجود ندارد. فهمیدن این مساله سخت نیست.
مشکل در این جاست که عقل ما و ندای فطرتمان، در زیر هواهای نفسانی، آداب و رسوم غلط و ... مدفون می شود. در این جاست که خدای تعالی به حال ما ضعیفان لطفی کرده و علیرغم اینکه می توانستیم راه را پیدا کنیم، باز هم کمک دیگری نموده و انبیاء را فرستاده، تا آن ها عقل ما را از دست موانعش نجات دهند و مجددا به ما راه را گوشزد کنند.

حضرت علی (ع) در فلسفه بعثت انبیاء می فرمایند آنها آمده اند تا عقل انسان ها را از مدفون شدن نجات دهند و ندای فطرت انسان را یادآوری کنند:
وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیَاتِ الْمَقْدِرَةِ.(نهج البلاغة – خطبه اول) خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته‏هاى انسان‏ها، رسولان خود را پى در پى اعزام كرد تا وفادارى به پیمان فطرت  را از آنان باز جویند و نعمت‏هاى فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احكام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمایند و توانمندى‏هاى پنهان شده عقل‏ها را آشكار سازند و نشانه‏هاى قدرت خدا را معرّفى كنند.

 و روشن است که با این بیان، انسان ها باید بتوانند بدون نیاز به انبیاء نیز راه را بیابند، همانگونه که پیامبران این گونه عمل کرده اند. در واقع اگر دقت کنیم، خداشناسی اصلا سخت نیست و به قول معروف انواع ارفاق ها نیز به ما شده است.
وَ هذا صِراطُ رَبِّكَ مُسْتَقیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَذَّكَّرُونَ؛(انعام/۱۲۶) این است راه راست پروردگارت. آیات را براى مردمى كه پند مى‏‌گیرند به تفصیل بیان كرده‌‏ایم.

اما با این وجود بعضی همچنان دوست دارند که چشمانشان را ببندند. و راهی برای ندیدن خدا، جز کر و کور و گنگ شدن نیست:
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ؛(بقره/۱۸) كر و لال و كورند و از ضلالت باز نیایند.