سوال کودکان در مورد خدا

سؤال:

چگونه خدا را برای دختر ۴ ساله ام توضیح دهم می گوید خدا دست و پا دارد چشم ندارد پس چطور ما را میبیند ... چرا این همه غذا برا ما آورده خودش نمیخورد چرا نمی خوابد چرا اگر خیلی بزرگ است خانه اش کوچک است؟ چرا اگه نمی خوابد همیشه بیدار است؟ و از این قبیل سؤالات زیاد دارد و با جواب هایی که من به او می دهم قانع نمی شود.

 

 

 

پاسخ:

توجه و اهميت به مسايل ديني و تربیت دینی و پايبندي و حركت در اين مسير از خواسته‌ها و دغدغه‌هاي هر فرد متعهد و متديني چون شما است كه مي‌خواهد با به كارگيري راهكارها و شيوه‌هاي تربيتي، اين مهم را تحقق بخشد تا اطرافيان او در سايه اين پايبندي و التزام به مسائل ديني، زندگي توأم، با آرامش و آسايش معنوي و روحي و بدور از درگيري‌هاي فردي و اجتماعي هنجار شكن داشته باشند. امیدواریم با تلاش و سعی لازم در این مسیر موفق باشید.

 

هر كودكي با فطرت خدايي و خداجويي به دنيا مي آيد و با قرار گرفتن در يك محيط اجتماعي و خانوادگي مذهبي بر شدت آن افزوده مي شود. كودكان در سير تحولي رشد خود، حدود 4 سالگي، به مرحله نسبي درك مفهوم ها مي رسند و از توانايي عملكرد نمادي و خلاقيت ذهني گسترده تري برخوردار مي شوند. در همين سنين (7-4) است كه بارش ذهني و موج سؤالات آنها زبانه مي كشد و والدين و مربيان را غافلگير مي سازند.

 

اجازه دهيد قبل از پاسخ به سوال تان خاطره اي از زبان يكي از همكارانم برايتان تعريف كنم. پسر عموي بنده در خردسالي سوار دوچرخه خود مي شد و با تمام توان شروع به پا زدن مي كرد و زماني كه دوچرخه سرعت خيره كننده اي مي گرفت فرمان دوچرخه را رها مي كرد و فرياد مي كشيد خدايا مرا بگير!... او بعد از اينكه با شدت به زمين مي خورد از جاي خود بلند مي شد و مي گفت خدايا چرا مرا نگرفتي...

 

به نظر شما الان او كه در پايان دوران جواني به سر مي برد چه نگرشي نسبت به خدا دارد؟ آيا به غير از خاطره اي مبهم چيز ديگري در ذهن او باقي مانده است؟ شايد اگر از او درباره اين مسئله سوال كنيم هيچ چيزي به ياد نداشته باشد. پدر و مادر او براي اصلاح نگرش او چه كردند؟ در واقع پدر و مادر او هيچ كاري براي تغيير نگرش او انجام ندادند و اين تنها كار و درست ترين كار بود، چراكه رفتار او در دوران كودكي متناسب با ساختار و توان ذهني او بود. والدين او به درستي حل مشكل را به گذشت زمان موكول كردند و الان او شناخت درستي از خدا دارد و از آن ايام به غير از خاطره اي جالب چيزي به ياد ندارد. اكنون با ذكر مطالب بالا به بررسي بيشتر سوال شما مي پردازيم...

 

در آموزه هاي اسلام آشنا ساختن با مفاهيم ديني و جنبه هاي رفتاري آن و نيز راهنمايي او به سوي خدا، از وظايف پدر و مادر شمرده شده است. اين مهم، ممكن است در هياهوي زندگي مادي فراموش شود يا با اين گمان كه همه اين مسائل در مدرسه آموزش داده مي شود، از برنامه اساسي خانواده حذف شود؛ در حالي كه خانه مي بايست نخستين و مهم ترين پايگاه فراگيري دين و انس با آن باشد.

 

ما بر اين باوريم كه فرزندانمان با سرشتي خداجو به دنيا مي آيند ولي گاه در مسير تحول خويش به دليل پاره اي اطلاعات نادرست يا فضاي نامطلوب خانوادگي و اجتماعي گرفتار انحراف هاي فكري شده،‌ از شناخت درست خدا با مي مانند.
پدر و مادري كه كه از سر سهل انگاري، ذهن شفاف و پرسشگر كودك را درباره خداوند و ويژگي ها و كاكردهاي او به خوبي پر نسازند، در آينده با فرزندي روبرو مي شوند كه خداوند را به گونه اي نادرست و با برداشت هايي ناصواب شناخته است. از اين رو توجه به شناخت درست و آگاهانه كودك در منزل، به اندازه اعتدال و توانايي والدين، مي تواند خانه را به منزله نخستين پايگاه خداشناسي قرار داده،‌اطلاعات پايه را به فرزندان منتقل كند. آري خانه نخستين مدرسه اي است كه رشد معنوي كودك در آن شكل مي گيرد. پدر و مادر نخستين آموزگاران اويند. آنچه كه كودك در محيط خانواده ياد مي گيرد، اغلب عميق تر و پايدارتر از مطالبي است كه در ديگر مكان ها فرا مي گيرد.

 

فهم كودكان از خدا
شناخت كودكان بسيار محدود و به دوره سني خودشان منحصر است. آنان به تناسب سن و ميزان تحول عقلي و شناختي شان،‌از مفاهيم برداشت هايي دارند. آشنايي با اين محدوديت ها و كاستي هاي شناختي، سبب درك بهتر آنان و برخوردي درست تر در رويارويي با سخناني است كه از كودكان درباره مفاهيمي چون خدا، فرشتگان و ديگر موضوع هاي ديني مي شنويم.
پژوهش هاي روان شناسان و نظريه هاي ايشان در رشد ديني، اطلاعات مفيدي را در اختيار والدين و مربيان مي گذارد. همچنين چگونگي درك و فهم كودكان و نوجوانان را از مفاهيم مجردي مانند خدا، شيطان و... روشن مي سازد. بدين ترتيب مي توانيم نگراني ها يمان را در بعد تربيتي كاهش داده، بر پايه ظرفيت فرزندانمان، روش هاي آموزشي-مذهبي را پيش گيريم.(شما براي كسب اطلاعات بيشتر در مورد سير تفكر كودك درباره خدا مي توانيد به كتبي كه در پايان اين پاسخ به آن اشاره مي شود، مراجعه كنيد)

 

*** اکنون پس از بيان نكات بالا نوبت به روش ها و راهكارهاي معرفي خدا به كودك است:
1.بهره گيري از داستان:
كودكان الفتي شيرين و باور نكردني با داستان دارند. برخي از مشكلات رفتاري كودكان را مي توان با طرح داستان حل كرد و يا لااقل آمادگي ذهني آن را بوجود آورد.همچنين مي توان با داستان براي انتقال بهتر مفاهيم استفاده كرد؛ شيوه اي كه قرآن از آن استفاده كرده است. سوره هاي گوناگون قرآن، سيره پيشوايان ديني، منش انسان هاي خدا شناس همه مي تواند در خدمت خداشناسي كودكان قرار گيرد. در طرح داستان هاي ديني بايد دقت شود كه از بيان رويدادهاي مربوط به عذاب هاي خداوند و سخت گيري او بر بندگانش بپرهيزيم. در مقابل بيشتر به بازگويي داستان هايي بپردازيم كه چهره اي جذاب، صميمي و مهربان از خداوند دارد.
2.بيان علاقه خدا به كودك:
اگر كودك بداند كه خداوند او را دوست دارد و وجود پدر و مادر مهربان، دوستان خوب، بدن سالم و با نشاط و خوراكي هاي لذيذ همه و همه هداياي خداوند است، زمينه هاي آغازين شناخت بهتر خدا در او شكل مي گيرد. اين پندار بايد در ذهن كودك جاي بگيرد كه خدا او را دوست دارد و مي خواهد او فردي شايسته و خوشبخت شود؛ خدايي كه دوست داشتني، مهربان و صميمي تر از پدر و مادر است.
3.استفاده از شيوه هاي بديع:
براي شناساندن خدا به كودك بايد از روش ها سبك هاي گوناگون بهره برد. سرود، شعر و ديگر روش هايي كه براي كودك جذابيت دارد و به جاي گفتار بر ديدار تاكيد كند.
4.مثال بزنيد:
در تمثيل مجهولات ماورايي با استفاده از داشته هاي مادي توضيح داده مي شود. در اين زمينه به نكات زير توجه كنيد:
الف) تمثيل مناسب بسازيد. به عنوان مثال مي توانيد خوبي را به روشنايي و بدي را به تاريكي تشبيه كنيد.(كودكان از تاريكي خوششان نمي آيد) براي كودكان بزرگ تر، خدا را به نوري تشبيه كنيد كه بر همه چيز مي تابد و باعث طروارت آن مي شود.
ب) بر معاني و محتواي تمثيل ها تاكيد كنيد. براي درك مفهوم خدا در همه جا نور تمثيلي بسيار غني است.

 

***خدا كيست؟
در پاسخ به اين سوال توجه به چند نكته راهگشاست:
والدين در جواب به اين سوال از مفاهيمي استفاده مي كنند كه حتي براي بزرگسالان هم قابل درك نيست مفاهيمي مانند:ازلي، جاودان، مطلق و...براي پاسخ گويي به سوال فرزند خود اين اصل را مورد توجه قرار دهيد: پاسخي به او دهيد كه با نيازهاي كنوني او در ارتباط باشد، براي اين كار بايد به دو نكته توجه كنيد:
1.رشد فكري فرزندتان در چه حدي است؟
2.فرزند شما چه نياز ويژه اي دارد؟
*او چه لغاتي را درك مي كند؟ افراد بالغ واژه هايي مانند ازلي، ابدي و... را درك مي كننند اما ذهن كودك از درك اين مفاهيم عاجز است، براي كودك بايد از اين كلمات استفاده كرد:قدرتمند، هميشه، همه جا.
*خدا را بايد با چه چيزهايي مقايسه كرد تا براي فرزندتان قابل درك باشد؟
ما معمولا براي درك مجهولات خود و پديدهاي جديد، آن را با دانسته هاي خود مقايسه مي كنيم. براي كودك نيز از همين شيوه كمك بگريد. به فرزند خود بگوئيد: قوي ترين فردي را كه مي شناسي كيست؟ خدا از او هم قوي تر است. خدا بيش از پدر و مادر مراقب توست. وقتي خوش رفتاري تو با كودك فلج را ديدم ياد خدا افتادم.
*زماني كه كودكتان مي پرسد خدا كيست؟ همين سوال را از او بپرسيد و توضيحات بعدي خود را بر اساس شناخت كودك خود از خدا تنظيم كنيد.

 

*** چند نكته تكميلي:
1.همانطور كه بيان شد كودك در هر دوره از رشد خود ادراك خاصي از خدا و توانايي او دارد. كودك در سنين 3تا 6از درك مفاهيمي درباره خدا، شكل، مكان و خصوصيات او ناتوان هستند و از خدا تصويري انسان گونه و خام دارند. در سنين 6تا 9از خدا تصوري مادي دارد و از درك مفاهيم انتزاعي ناتوان است. در سنين 9تا 13رفته رفته كودك توان درك مفاهيم انتزاعي را مي يابد. در اين سنين كودك درك مي كند كه نمي توان خدا را با چشم مشاهده كرد.همانطور كه مي بينيد به مرور زمان توانايي ذهني كودك پيشرفت مي كند و او آماده مي شود تا دركي مطابق با واقعيت از خدا پيدا كند. چنانچه پدر و مادري پيش از اينكه كودك توانايي درك مفاهيم انتزاعي را داشته باشند، سعي در القا اينگونه مفاهيم به كودك را داشته باشند، ره به جايي نخواهند برد، بنابراين در گفت و گو هاي خود درباره خدا با كودك توانايي ذهني او را مد نظر بگيريد و به ياد داشته باشيد كه بسياري از فهم هاي او از خدا كه براي ما عجيب است به مرور زمان و رشد توانايي ذهني او خود به خود رفع مي شود.

 

2.اطلاعات خود را درباره توانايي هاي ذهني كودك در طول دوران رشد را افزايش دهيد. براي اين منظور كتبي كه درباره روان شناسي رشد نگاشته شده است، پيشنهاد مي شود.

 

3.چنانچه در حضور كودك خود درباره خدا صحبت مي كنيد، سعي كنيد كلماتي كه به كار مي بريد در حد توان ذهني او باشد و از به كار بردن مفاهيم انتزاعي پرهيز كنيد.

 

4. چنانچه كودك شما از خدا برداشتي غلط داشت، براي اصلاح اين برداشت به جاي بحث از مفاهيم انتزاعي و استدلال هاي مشكل، بايد توانايي ذهني كودك را مد نظر گرفت.

 

5.والدين نبايد انتظار داشته باشند كه فرزندشان در مدت كوتاهي ، همه مسائل توحيدي و ويژگي هاي خداوند را شناخته اين پندار و انتظار بسيار خطرناك و آسيب زا است. لازم است پدر و مادر در همان روزهاي نخست، رفته رفته زمينه را در كودك فراهم كرده، اطلاعاتي را به فرا خور درك و نياز او درباره خدا ارائه دهند.
6.هيچگاه سوالات كودك تمامي ندارد، بنابراين زمانيكه او سوالي را از شما مي‌پرسيد با خونسردي به او جواب دهيد. در ضمن ممكن است كودك سوالات خود را بسيار تكرار كند، اصلا از تكرار سوالات او خسته نشويد و با روي باز به سوالات او جواب دهيد.

 

منابع:
1.خدا در زندگي كودكان، ابراهيم اخوي، انتشارات موسسه امام خميني(ره)
2.آموزش مفاهيم ديني همگام با روان شناسي رشد، ناصر باهنر،نشر بين الملل
3. كليد هاي آموختن به كودكان درباره خدا،‌اريس باب، ترجمه مسعود حاجي زاده،‌انتشارات صابرين

http://askdin.com/comment/1041392#comment-1041392