«رقیه شرعیه»

پرسش:
نظر شما در مورد «رقیه شرعیه» چیست و آیا سندی دارد؟

 

 

پاسخ:

«رُقیه شرعیه»، پناه بردن به خداوند به وسیله دعا و آیات قرآن است. «رُقیة» از ریشه «رَقَیَ» به معنای دعا، تعویذ، وِرد و افسون است که به جهت انجام امری یا جهت حفظ و در امان ماندن از چیزی و یا رها شدن از بیماری و گرفتاری مثل سحر، جن، گزیدگی، صرع و ... خوانده می شود تا از آن رها شود.

 

بیان لغوی

 

«الرُّقْيَة: العُوذة التى‏ يُرقَى‏ بها المريض»؛ رقیه، تعویذی است که پناه می برد به آن مریض.(1)

 

«الرُّقْيَةُ، بالضَّمِّ: العُوذَةُ التي‏ يُرْقَى‏ بها صاحِبُ الآفَةِ كالحُمَّى و الصَّرَعِ و غيرُهما»؛ رُقیه (با ضمه راء) یعنی تعویذی که پناه می برد به آن، بیماری که تب دارد یا صرع دارد یا غیر این ها.(2)

 

جواز استفاده از رقیه

 

با توجه به روایات، روشن می شود که این موضوع، اجازه داده شده است:

 

«أَصَابَ رَجُلٌ لِرَجُلٍ‏ بِالْعَيْنِ، فَذُكِرَ ذَلِكَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: الْتَمِسُوا لَهُ‏ مَنْ‏ يَرْقِيهِ‏»؛ از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده که فرمودند مردی توسط مرد دیگری به چشم زخم مبتلا شد، این را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرض کردند، پیامبر فرمودند کسی را پیدا کنید تا برای او رقیه بخواند.(3)

 

«وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرِيضِ الَّذِي يَكْوِي أَوْ يَسْتَرْقِي‏، قَالَ: لَا بَأْسَ إِذَا اسْتَرْقَى بِمَا يُعْرَفُ»؛ از امام کاظم (علیه السلام) از بیماری سؤال شد که [برای درمانش از] داغ کردن یا رقیه (تعویذ) استفاده کرده؛ امام فرمودند: اگر از رقیه های معروف و شناخته شده استفاده کند (یا بعبارتی اگر رقیه را بفهمد و بشناسد) اشکال ندارد.(4)

 

«عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام)‏ حُمَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) فَعَوَّذَهُ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ يَا مُحَمَّدُ وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يُعْيِيكَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِيكَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِيكَ‏ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ فَلا أُقْسِمُ‏ بِمَواقِعِ النُّجُومِ‏ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّهِ قَالَ بَكْرٌ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ رُقْيَةِ الْحُمَّى فَحَدَّثَنِي بِهَذَا»؛ «بكر بن محمد ازدى» می گويد: امام صادق (عليه السلام) فرمود: رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) تب كرد و جبرئيل (علیه السلام) نزد آن حضرت آمد و او را با اين كلمات تعويذ كرد (و معالجه نمود) و گفت: «به نام خدا پناهت دهم اى محمد، و به نام خدا درمانت كنم، و به نام خدا از هر دردى كه درمانده‌ ات كند، و به نام خدا، و خدا شفا دهنده تو است، به نام خدا آن را بگير، كه گوارايت باد، به نام خداى بخشاينده مهربان، سوگند خورم به مواقع ستارگان كه بهبودى يابى به اذن خدا». «بكر بن محمد» گويد: از آن حضرت وِردى براى تب خواستم و او براى من اين حديث را روايت فرمود.(5)

 

از چه رقیه ای استفاده کنیم؟

 

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَا بَأْسَ بِالرُّقْيَةِ وَ الْعُوذَةِ وَ النُّشْرَةِ إِذَا كَانَتْ مِنَ الْقُرْآنِ»؛ امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: رقیه، تعویذ و نُشره (نوعی رقیه است) اگر از قرآن باشند، اشکالی ندارند.(6)

 

«سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ محمد [مُحَمَّداً] الْبَاقِرَ (علیه السلام) أَ نَتَعَوَّذُ شي‏ء [بِشَيْ‏ءٍ] مِنْ هَذِهِ الرُّقَى؟ قَالَ إِلَّا مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ عَلِيّاً كَانَ يَقُولُ: إِنَّ كَثِيراً مِنَ الرُّقَى وَ التَّمَائِمِ مِنَ الْإِشْرَاكِ»؛ از امام باقر (علیه السلام) سؤال شد آیا جایز است تعویذ کنیم (پناه ببریم) به این رقیه ها؟ حضرت فرمودند: فقط آن ها که از آیات قرآن است؛ زیرا علی (علیه السلام) می فرمودند: بسیاری از رقیه ها و تمائم (بازوبند اطفال)، شرک است.(7)

 

 

 

پی نوشت ها:
1. حسین یوسف موسی و عبدالفتاح صعیدی، الإفصاح فى فقه اللغة، ناشر: مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی ـ قم، 1410 ق، چاپ چهارم، ج ‏1، ص 549.
2. زبيدى، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق/مصحح: شيرى، ناشر: دار الفكر ـ بيروت، 1414 ه.ق، چاپ اول، ج ‏19، ص 471.
3. حميرى، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد (ط- الحديثة)، محقق/مصحح: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏)، ناشر: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام‏) ـ قم‏، 1413ق، چاپ اول، ص 110، ح 381.
4. همان، ص 213، ح 837.
5. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج ‏8، ص 109، ح 88.
6. ابنا بسطام، طبّ الأئمة (عليهم السلام‏)، محقق/مصحح: خرسان، محمد مهدى‏، ناشر: دار الشريف الرضي‏ ـ قم‏، 1411ق‏، چاپ دوم‏، ص 48.
7. همان، ص 48.

http://askdin.com/comment/1040116#comment-1040116