ازدواج با فامیل پولدار

پرسش:

من پسری 25 ساله هستم که در حال گذراندن دوره سربازی به شکل امریّه می باشم. در ضمن سربازی، مشغول گذراندنِ دوره کارآموزی با حقوق تقریبیِ دو میلیون تومان در ماه هستم. امکان دارد با توجه به کارم، در آینده مجبور شوم به شهرستان بروم. احساس می کنم که نیاز به ازدواج دارم. دختر خانمی را در نظر گرفته ام که نوه عمّه ام می باشد. مسأله من این است که خانواده دختر خیلی پولدار هستند. اما خانواده ما در سطح متوسّط جامعه می باشند. من می ترسم با توجه به سطح زندگیِ شان، نتوانم توقعاتِ آنها را برآورده کنم. احساس می کنم آنها به دنبال مردی اهلِ کار و تلاش و بااخلاق می باشند. چون خودشان پول زیادی دارند. آیا با شرایطِ مذکور، این ازدواج به صلاح است؟

 

 

 

پاسخ:

شما جوانی متدیّن، سالم و زحمتکش هستید که دوست دارید با همسری مهربان، قدردان و شایسته ازدواج کنید تا بتوانید ان شاءالله در کنارش احساس آرامش داشته باشید.

 

در ازدواج علاوه بر بلوغ شرعی و جنسی، دختر و پسر باید به بلوغ عقلی و فکری، اجتماعی و اقتصادی رسیده باشند. شما در حال گذراندن دوره سربازی هستید؛ دوره کارآموزی را طیّ می کنید و اگر شغلتان اقتضا نماید، حاضرید به شهر دیگری بروید. اینها نشان می دهند که شما برای آینده خود برنامه دارید و به بلوغ فکری، عقلی، اجتماعی و اقتصادی رسیده اید. پس اکنون زمان ازدواج شماست.

 

 

 

 در مورد اختلاف طبقاتیِ شما به خاطر سطح اقتصادی خانواده ها باید بگویم: 

 

تفاوت طبقاتی ممکن است اختلافات و مشکلات دیگری را در زندگی زناشویی برای زوجین به وجود آورد که گاهی زندگی آن‌ها را به نابودی و جدایی سوق می‌دهد. مثلا ممکن است با وجود اختلاف طبقاتی، «نقش های زن و شوهر در خانواده» به صورت های متفاوتی در ذهن دختر و پسر حکّ شده باشند. به عبارت روشن تر ممکن است شوهری از یک طبقه دیگر، نقش زن را در خانواده به «نقش مدیریت تربیتی در خانه و رسیدگی به کارهای منزل» محدود سازد و زنی که از طبقه اجتماعیِ دیگری است، نقش زن را در خانه وسیع تر در نظر بگیرد و معتقد باشد که زن باید پا به پای شوهرش در همه امور زندگیِ مشترک حضوری پر رنگ داشته باشد و کلیشه های سنّتی در مورد نقش زن را ردّ کند. یا با وجود اختلاف طبقاتی امکان دارد شوهر معتقد باشد که مرد باید مدیریّتِ همه مسائلِ زندگی را بر عهده داشته باشد و حرفِ آخر را او بگوید؛ اما زنی از طبقه دیگر معتقد باشد که شوهر وظیفه دارد اسباب و وسایل زندگیِ راحت را برای اعضای خانواده فراهم سازد و در مسائل دیگر نظرش بر اعضای خانواده هیچ برتری ندارد و صرفا می تواند اظهار نظر کند و تصمیم گیری باید بر اساس موافقت همه اعضای خانواده انجام شود.

 

اختلاف طبقاتیِ دختر و پسر حتی در شیوه های فرزندپروری و روش های گذراندن اوقات فراغت تأثیر دارد. بعضی خانواده های متموّل از زمان کودکی برای پرکردن اوقات فراغت فرزندان شان برنامه منظّمی دارند؛ در صورتی که به احتمال زیاد فردِ بزرگ شده در خانواده ای متوسّط چنین برنامه منظّمی نداشته باشد.

 

اجازه دهید به صورتی ملموس تر مشکلات اختلاف طبقاتی را برای تان توضیح دهم. وقتی پسری که از خانواده متوسط است، با دختری از خانواده پولدار ازدواج می کند و با دقتْ تناسب در ویژگی های اخلاقی، رفتاری و شخصیّتی را مورد بررسی قرار نمی دهد، امکان دارد در ابتدای زندگی به خاطر عشق و علاقه تصور کنند که با مشکلی مواجه نخواهند شد؛ اما بعد از مدتیْ مشکلات مختلفی احتمالا پیش می آید. وقتی به تدریج و با رفت و آمدِ پسر با خانواده و اقوام دختر، تفاوت ها آشکارتر می شوند، احتمال زیادی وجود دارد که مقایسه ها شروع شود. چرا تو ماشینت مدل بالا نیست؟ چرا مثل فلانی مراسمِ عروسی را برگزار نکردی؟ چرا در فلان محلّه خانه نگرفتی؟ اصلا چرا می خواهی منو از تهران به شهرستان ببری؟ همچنین با وجود اختلاف طبقاتی میان دختر و پسر و خدای نکرده بی محلّیِ خانواده ای که از طبقه اقتصادی بالاتر است، ممکن است طرف دیگر دچار احساس حقارت شود.  

 

 

 

اگر دوست دارید با این دختر ازدواج کنید، باید او را در جریان وضعیت اقتصادیِ خود و برنامه هایتان برای زندگی قرار دهید. همچنین باید نظرِ خود دخترخانم و خانواده اش را در موردِ زندگیِ مطلوبشان بپرسید. مشاوری می گفت:«دختر و پسر جوانی به من مراجعه کردند. آنها تصور می کردند که در همه موارد با یکدیگر توافق دارند. وقتی از دخترخانم پرسیدم در چه خانه ای حاضرید زندگی کنید، گفت می توانم در خانه ای اجاره ای در محلّه یِ پدر و مادرم زندگی کنم. اما پسر گفت:من اگر تمام پس اندازِ خودم و خانواده ام را جمع کنم، نمی توانم اجاره خانه ای در محله پدر این خانم را پرداخت کنم. چون پدر و مادر این خانم در یکی از محلّه های پولدارنشین تهران زندگی می کنند».  

 

 

 

گفته اید:«احساس می کنم آنها به دنبال مردی اهلِ کار و تلاش و بااخلاق می باشند. چون خودشان پول زیادی دارند». این تنها حدس و گمان شماست. شاید آنها به دنبال جوانی از طبقه اجتماعی- اقتصادیِ خودشان هستند و نمی توانند فردی با درآمد و داراییِ کمتر را تحمل کنند. شاید بعد از ازدواج، آنها با استفاده از تهدید به اجراگذاشتنِ مهریه، شما را وادار کنند که شغلتان را عوض کنید و از هر راهِ دیگری درآمدِ بیشتری به دست آورید. تصور نکنید به خاطر عشق و علاقه ای که به این خانم دارید، این مشکلات هرگز برای شما به وجود نمی آیند. در اولین فرصت سری به دادگاه خانواده بزنید. ورود به مجتمع های قضاییِ خانواده برای همه آزاد است. هیچ فردی مانع ورود شما نخواهد شد. به آنجا بروید و یک ساعت به زوج هایی که به آنجا آمده اند نگاه کنید. بسیاری از آنها زندگیِ شان را با شور و عشق وصف ناپذیر آغاز کرده اند. اما به خاطر کوتاهی در بررسیِ تناسب و سازگاریِ ویژگی های شخصیّتی به نقطه ای رسیده اند که راهی جز متارکه و طلاق نیافته اند و برای همین به دادگاه مراجعه نمودند تا از یکدیگر جدا شوند. به همین دلیل، روانشناس مشهور آمریکایی، "آرون تی بِک" کتابی نوشته به نام «عشق هرگز کافی نیست». 

 

 

 

پس از صحبت با دخترخانم و خانواده اش درباره وضعیتِ مالیِ خودتان و برنامه های تان برای آینده و جویاشدنِ نظراتشان درباره یک زندگیِ مطلوب، برای بررسیِ دقیق ترِ تناسب میان خودتان و این دخترخانم به همراه ایشان و مادر یا پدرش به یک روانشناس و مشاور خانواده خبره مراجعه کنید و از او بخواهید تناسب میان شما را بررسی کند و بگوید آیا این ازدواج به صلاح است یا اینکه با ریسک زیادی همراه خواهد بود. یک روانشناسِ خبره با گرفتنِ آزمون های روانشناختیِ معتبری، همچون پرسشنامه شانزده عاملیِ شخصیّتِ کَتِل(1)، می تواند میزان تشابه میان ویژگی های شخصیّتی را با دقت مشخص سازد و احتمال موفقیتِ ازدواج را به شما بگوید.

 

پی نوشت:

1: Cattell's 16 personality factor test

http://askdin.com/comment/1038693#comment-1038693