ایمان گرایی افراطی یا عقل گرایی افراطی

پرسش: چگونه می توان ایمان گرایی افراطی(اجازه بررسی شک را نمی دهند مانند غزالی و پاسکال) و عقل گرایی افراطی را با دلایل عقلانی رد کرد؟

 

 

پاسخ:

برای پاسخ بدین سوال، ابتدا لازم است، دو مقوله ایمان گرایی و عقل گرایی افراطی را توضیح دهیم.

 

  مقوله نخست. ایمان‌گرایان افراطی: در این دیدگاه، برای تأیید اعتقادات خود به دلیل و برهان متوسل نمی‌شوند و اصلا کوشش برای استدلالی کردن دین را کوششی ناروا می‌شمارند. در نظر آنان عقل نه تنها صلاحیت بررسی اعتقاد دینی را ندارد بلکه در تقابل با آن استو سنجش دین با معیار عقل مستلزم کنار زدن دین است.(1) ایمان گرایانی مانند کی یر کگور برای اثبات ادعای خود به سه امر استناد می‌کنند که از سویی ویژگی ایمان است و از سوی دیگر، اثبات کننده ایمان گرایی مورد نظر این افراد. این امور عبارتند از:

 

تقریب و تخمین: ایمان، مقوله ای است که دارای قطعیت عقلی کامل و دقیق نیست. چنانکه در مسیحیت، ظهور تاریخی حضرت مسیح(علیه السلام) امری است که از نظر عقلی قابل اثبات نیست و اگر شخص بخواهد ایمان خود را معطل استدلال عقلی و اثبات از آن طریق نماید، ایمانش سامان نمی‌یابد. بنابراین، در   ایمان به امور دینی، نوعی تخمین و مسامحه نیاز است.

 

 تعویق: به نظر ایمان گرایان افراطی، در پژوهش‌های آفاقی که شامل پژوهش‌های تجربی، ریاضی، فلسفی و تاریخی هستند، قطعیت وجود ندارد. نظام‌های مختلف فلسفی، علوم تجربی و حتی ریاضی همه و همه از عدم قطعیت برخوردارند؛ زیرا بارها پیش آمده که آنچه را که فیلسوفی امری یقینی پنداشته در نظرگاه خود او به امری باطل و کاملا نادرست تبدیل شده است. بنابراین ایمان فراتر از پژوهش‌های آفاقی است و امکان ابتنای ایمان بر نتایج پژوهش‌های تاریخی وجود ندارد.(2)

 

شورمندی: ایمان، عالی‌ترین شورمندی انسانی است که ماهیت آن خطرکردن و تصمیم‌گیری بدون تعقل است. ایمان دینی حتما باید همراه با خطر کردن باشد و این خطر کردن تنها زمانی است که انسان به اعتقاد خود یقین نداشته باشد و احتمال خلاف آن را بدهد. هر چه این احتمال خلاف بیشتر باشد خطر کردن بیشتر و ایمان قویتر است. اگر می‌توانستیم خدا را با دلایل محکم ثابت کنیم نوبت به ایمان نمی‌رسید.(3)

 

نقد ایمان گرائی افراطی: ایمان گرائی افراطی یک سری ایرادهای عقلی دارد:

 

نخست. استفاده از عقل در داوری بین روشها و راه های مختلف ایمان: اینکه فرض کنیم ایمان نوعی جهش است، پس چگونه انسان تصمیم بگیرد که به درون کدام ایمان فرو غلتد؟ کسی که در جست و جوی ایمان است و در این مسیر با چندین دیدگاه و طرز تلقّی مواجه است، شایسته است که راه های پیش روی خود را به دقت وارسی کرده و در نهایت، یک راه را برگزیند. پس لازم است قدری نیز خردورزی کند و از روش‌های عقلانی سود جوید و ملاک‌هایی معقول برای رد یا قبول نظریات مختلف، نزد خود گرد آورد. از این رو، ایمان بدون تعقل و معرفت میسور نیست.(4)

 

دوم. ویژگی شورمندی در ایمان درست است و قابل قبول ولی شورمندانه بودن ایمان نیز مستلزم غیر عقلانی بودن و مبهم و تناقض آمیز بودن آن نیست. به بیان دیگر، آن چیزی که مایه افزایش شورمندی ایمان است، هزینه بری آن است. انسان باید در راه ایمان خویش چیزهایی را از هستی خود هزینه کند، باید برای خود محدودیت‌هایی را بپذیرد. در هر حال ایمان مستلزم هزینه کردن و فداکاری است و همین امر آن را شورانگیز می‌کند.(5)

 

 

مقوله دوم. عقل گرایی افراطی: بر اساس این دیدگاه، تنها می‌توان قضیه‌ای را عقلا پذیرفت که صدق آن برای همه عاقلان در تمامی زمان‌ها و مکان‌ها به اثبات رسد. مطابق این نظریه هر قضیه مورد پذیرشی، یا آنچنان بداهتی دارد که تمام عاقلان آن را می‌پذیرند و یا به کمک مقدمات بدیهی و قواعد استنتاج که آن هم بدیهی است، برای همه عاقلان به اثبات رسیده است. بنابراین قضایایی که این شرط را ندراند شایسته تصدیق نیستند و پذیرش آن‌ها عاقلانه نیست.(6)

 

 

نقد عقل گرایی صرف: عقل گرایی صرف با اشکالات و ایرادهایی روبروست. برخی از این ایرادها عبارتند از:

 

نخست. کارآمد و عملی نبودن: این دیدگاه، قابلیت اجرا شدن و به عینیت پیوستن را ندارد، زیرا اجرای این طرح مستلزم این است که بسیاری از افراد متدین دست از کار و زندگی خود شسته و به بحث و بررسی و تحقیق در مبانی ایمانی خویش برآیند و چنین امری عملا غیر قابل تحقق است.(7)

 

دوم. عدم امکان تحقق: پرسش انطباق این معیار که «تنها می‌توان قضیه‌ای را عقلا پذیرفت که صدق آن برای همه عاقلان در جمیع زمان‌ها و مکان‌ها به اثبات رسد»، در مورد هیچ گزاره‌ای ممکن نیست، زیرا امکان پرسش و جستجو از جمیع عقلا در جمیع زمان‌ها و مکان‌ها وجود ندارد.(8)

 

سوم. بعلاوه، این نظریه مستلزم آن است که همه گزاره‌های عقلانی در رشته‌های مختلف دانش بشری باید برای همه عقلای عالم به اثبات رسیده باشد تا بتوان آن را پذیرفت، در حالیکه همه انسانهای عاقل دانش یکسانی ندارند، برخی در یک زمینه دانش بیشتری و در زمینه‌های دیگر دانش کمتری دارند و بلکه چه بسا جاهل‌اند. بسیاری از انسانها عقل خود را برای همه‌ی مسائل به کار نمی‌گیرند. آیا به کار نگرفتن عقل توسط عده‌ای برای کشف و اثبات برخی گزاره‌ها، دلیل عدم اعتبار نظر کسانی است که عقل خود را در مورد همان گزاره‌ها به کار گرفته‌اند؟(9)

 

 

پی نوشتها:

1. صادقی، هادی، در آمدی بر کلام جدید، قم، انتشارات سپهر، زمستان1383، چاپ دوم، ص32

2. اکبری، رضا، ایمان گروی، قم، پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی، زمستان1386، چاپ دوم، ص40-41

3. جوادی، محسن، ‌ ایمان و عقلانیت، از مجموعه جستارهایی در کلام جدید، تهران، نشر سمت،‌ 1381، صص 138 تا 143.

4. فعالی، محمدتقی، ایمان و چالش های معاصر، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه، ص 117.

5. صادقی، در آمدی بر کلام جدید، ، ص37

6. صادقی، هادی، در آمدی بر کلام جدید،  ص۴۲.

7. پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقادات دینی، ترجمه احمدنراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۷۴.

8. ساجدی، ابوالفضل، و مشکی، مهدی، دین در نگاهی نوین، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة‌الله‌علیه ، چاپ اول، بهار۱۳۸۸، ص۹۷.

9 . ساجدی،   دین در نگاهی نوین،  ص۹۷.

http://askdin.com/comment/1034995#comment-1034995