آیا جان فشانی ائمه(ع) نوعی سیاست نبوده؟

پرسش:

از کجا معلوم که جان فشانی ائمه(علیهم السلام) نوعی سیاست نبوده باشد؟ مثلا همانطور که بنای فکری داعشیان ریخته شد که حتی حاضر به جان دادن بودند،امامان هم محتمل هست که از یک نفر دستور میگرفتند. باتوجه به این مسئله چگونه میتوان اثبات کرد که ائمه یا پیامبرانی که جانشان را دادند و فداهایی کاری که میکردند از روی سیاست(سیاست به معنای بدش) نبوده است؟

 

 

پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه نمود:

 

نکته اول:

داعش یک گروهک مرکب از توطئه گران به عنوان سردمدار، و یک سری فریب خوردگان به عنوان پیاده نظام بود که هیچ جایگاهی نه در نگاه اسلام داشتند، و نه در میان مسلمانان!!

 

اما ائمه(علیهم السلام) در کلام پیامبر(صلی الله علیه و آله) در قالب احادیثی چون حدیث غدیر و حدیث منزلت و مانند آن که به صورت متواتر از شیعه و سنی نقل شده است در کنار قرآن مایه نجات بشریت از گمراهی معرفی شده اند. حتی دشمنان ائمه(علیهم السلام) هم مرجعیت علمی و سیاسی ایشان را باور داشتند و آن برگواران را بزرگترین رقیب سیاسی خویش می دانستند، هرگز آنها از کسی چیزی نیاموخته، و در مسائل سیاسی و تحرّکات اجتماعی از کسی  پیروی نکردند.

 

اشخاصی که خودشان در اسلام به عنوان شاخص برای سنجش رفتار دیگران معرفی شده اند را نمی توان در کنار اشخاصی گذاشت که هیچ جایگاهی در اسلام و در میان مسلمانان ندارند!

 

 

نکته دوم:

سیاست به معنای بد آن با دنیا طلبی تلازم دارد، چون کسی که در مقام سیاست چارچوب های دینی را رعایت نکرده و سیاست به معنای بد آن را در دستور کار خودش قرار می دهد این نشان می دهد که اهداف دینی ندارد، و  در مقابل کسی که در سیاست، دین مدارانه رفتار کند این نشان می دهد که پیرو حقیقی دین است.

 

ما در سیره تمام اهل بیت(علیهم السلام) می بینیم که از دنیا طلبی مبرّا بوده اند، هرگز چه در دورانی که حکومت را در دست داشته اند، و چه در دورانی که تحت فشار از سوی دولت ها و حکومت ها بوده اند ناجوانمردانه رفتار نکرده اند.

 

همیشه اولویت ایشان در رفتار حفظ اسلام بوده است، نه منفعت خودشان، و در این مسیر هم چارچوب مدارانه رفتار کرده اند. به عنوان مثال می بینیم که امام علی(علیهم السلام) زمانی که دید نزاع در مورد خلافت اصل اسلام را به خطر می اندازد از حق خویش گذشت؛ یا در جنگ با معاویه وقتی دید معاویه از در نیرنگ و دروغگویی وارد شده است هرگز مقابله به مثل نکرده و حتی سربازانش را از فحش دادن به معاویه و لشگر شام باز داشت.

 

همچنین به مردم می فرمود: «لا اُصلِحُكُم بفَسادِ نَفسي»؛ به قیمت فاسد شدن خودم شما را اصلاح نمیکنم.(1) این سیره و این گفتارها نشان می دهد که سیاست ایشان یک سیاست پاک و مقدس بوده است.

 

نکته سوم:

تفاوت دیگری که در خصوص سیاست با اهداف دنیا طلبانه وجود دارد این است که از آنجا که هدف چنین اشخاصی دنیاست پای سختی های پیمودن مسیرشان صبر نکرده و وقتی خود را در خطر ببینند میدان را خالی می کنند، چون ایشان برای دنیا جنگیده اند و هرگز به قیمت از دست دادن جانشان این هدف را دنبال نمی کنند.

 

این دنیاپرستی را ما در سردمداران گروهک ها می بینیم، اگرچه برخی افراد را با شستشوی مغزی به عملیات انتحاری وامیدارند، اما خود در مقام سیاست کاملا دنیاطلبند.

 

اما ائمه(علیهم السلام) واقعا در مسیرشان جان فشانی می کرده اند. هرگز ایستادگی ای که از امام حسین(علیه السلام) در مسیر آرمان و اهدافش دیدیم را در کسانی که به سیاست به معنای منفی آن معتقدند نمی بینیم. اینکه فرزندان انسان را ر پیش چشمانشان بکشند، و خانواده اش را به اسارت ببرند. جز از کسانی که دین مدارانه رفتار می کنند و در سیاست از نظر ایشان مقدس و چارچوب مند است چنین رفتارهایی صادر نمیشود.

 

پی نوشت ها:

  1. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي‏، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج34، ص14