چقدر از راه اسلام را آمده ام؟

پرسش:
از کجا می توان فهمید که مؤمن هستیم، راه را درست آمده ایم و به وظایفمان درست عمل کرده ایم؟ آیا اگر همه خصلت ها و ویژگی های ایمان را نداشته باشیم فقط مسلمانیم، و داشتن اسلام چه ارزشی دارد؟

پاسخ:
قبل از پرداختن به اصل پاسخ لازم است شناختی از معنا و حقیقت ایمان بیابیم؛ ایمان عبارت است از معرفت یقینی توأم با اطمینان قلبی نسبت به اعتقادات اصیل دینی که علامت وجود آن تسلیم قلبى و خضوع و خشوع دل در برابر خداوند متعال و رسول او و آموزه هایى است که به بشریت ارائه کرده اند. ایمان، نیرویی است که باعث می شود انسان در همه شئون و امور زندگی و وظایف بندگی با شجاعت و قدرت و صدق و اخلاص برای رضای خدا تلاش کند و در مسیر قرب الهی قرار بگیرد. اگر بخواهیم نشانه های ایمان را درون خود جستجو کنیم و دریابیم تا چه میزان از ایمان برخورداریم؟ ناگزیر باید مؤمن حقیقی و ویژگی های آن را بشناسیم. لذا بهترین روش شناخت سطح ایمان، شناخت معصومین (علیهم السلام) که الگوهای راستین دین هستند می باشد.
در خصوص نشانه های ایمان حقیقی و مؤمنان واقعی در آیات و روایات، مطالب بسیاری در شکل و قالب های مختلفی بیان شده که در این فرصت سعی خواهیم کرد بصورت کلی به مواردی از آنها اشاره کنیم:
۱- احساس نیاز به خداوند در خود و توجه به بى نیازى ذات اقدس پروردگار: بزرگترین ثمره و برکت دست یابى به ایمان حقیقی، توجه انسان به غنا و بى نیازى ذات اقدس پروردگار و احساس نیازمندى خویش و ماسوى الله است. هر مقدار که گوهر وجود انسان به کمال توحید آراسته تر گردد، این توجه و احساس نیز افزونتر مى شود تا آنجا که مى فهمد خودش هیچ ندارد و خدا همه چیز دارد. چنین معرفتی سرتاسر وجود آدمی را وابسته و محتاج به خدای متعال ساخته، هیچگاه در برابر ناملایمات و دشواری های زندگی بی صبری و ناآرامی به خرج نمی دهد.
۲- اطاعت از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و پیروی از اهل بیت (علیهم السلام ): از نشانه های ایمان توحیدی اطاعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) می باشد همانگونه که در قرآن، اطاعت از ایشان را در کنار اطاعت از خداوند قرار داده و آنرا از نشانه های ایمان برشمرده است.(1) بعلاوه، ایمان به خداوند و پیامبر اکرم بدون اعتقاد و التزام به ولایت عترت طاهره و بدون خضوع در پیشگاه خاندان عصمت و طهارت که ثِقل دیگرى در قبال قرآن هستند شعاری بیش نیست. فلذا از نشانه های ایمان پایبندی به محبت و مودت و ولایت آنها است.(2)
۳ - سایه انداختن توحید و روح عبودیت و بندگی خدای متعال بر تمامی اعمال : به این معنا که هر کسی تنها خدا را مُطاع و قبله آمال و جهت حرکت و ایده آل قرار دهد، همه کارها برای خدا و در جهت رضای حضرت او باشد، بعبارتی همه شئون زندگی اش برای خدا باشد آنچنانکه ابراهیم خلیل (علیه السلام) در زندگی اش بود و با خدای خودش چنین می گفت:(3) البته قطعاً با توجه به تفاوت درجات ایمان و یقین، این نشانه ها در افراد مختلف، متفاوت است اما هر کسی با رجوع به نیات و اعمال و رفتار خود می تواند تا حدودی وضعیت و کلاس خودش را در این وادی مشاهده کند، نقاوت قوت و ضعف خود را بشناسد و به تقویت و یا اصلاح بپردازد.
۴ - انجام عمل صالح خالصانه: بدون شک،ایمان قلبی بدون عمل به دستورهای شرع در سعادت و نجات انسان، کافی نیست به ویژه افرادی که در عین آگاهی از دستور شرعی آن را به هر علّتی انکار کرده انجام نمی دهند چنانکه قرآن کریم می فرماید: «(گروهی از) اعراب(بیابانی به پیامبر اکرم) گفتند ما ایمان آوردیم. (ای پیامبر) به آنها بگو: شما ایمان نیاورده اید؛ ولی بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دلهایتان وارد نشده است.» (4) زیرا به اموری که علم به صحتش داشتند عمل نکردند. (5) فلذا از نشانه های ایمان حقیقی در وجود انسان هرچه بیشتر پایبندی انسان به آموزه های دین و دستورات پیامبر اکرم و امامان معصوم (علیهم السلام) می باشد. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در روایتی زیبا خصلت ها و ویژگی های مؤمن را بر می شمارد.. (6) البته ناگفته نماند دارا بودن خصلت های بیست گانه که در روایت نبوی ذکر شد نشان کمال ایمان است، در حقیقت، ایمان دارای درجات و مراتب مختلفی است، چنانکه در برخی روایات، ایمان به نردبانی تشبیه شده و در برخی روایات، برای ایمان ده پله ذکر کرده اند. هر قدر انسان در کنار معرفت و شناخت صحیح و عقیده راسخ، خودش را به خصلت های مذکور مجهز کند و تلاش و مجاهدت کند در هر خصلت، کامل تر شود، قطعاً ایمانش کامل تر خواهد بود.
نکته دیگر اینکه قطعاً مرتبه ایمان از مرتبه اسلام والاتر و باارزش تر است اما اینطور نیست که دارا بودن اسلام فاقد ارزش باشد چنانکه کسی که اسلام آورده از نگاه دین دارای ارزش و شرافتی است که اساساً با غیرمسلمان و کافر قابل مقایسه نیست، البته بدیهی است که انسان عاقلی که قدر سرمایه گرانقدر عمر را می داند شایسته نیست که در مرتبه اسلام توقف کند بلکه دائماً باید در حال سلوک و طی طریق پله ها و مراتب اسلام و ایمان و صعود به اعلی مراتب ایمان و قرب الهی باشد.
از آنچه بیان شد، نتیجه می گیریم: دانستن این نشانه ها انسان را قادر می سازد تا ایمان خود را ارزیابی نموده، بداند که آیا خداوند را به ایمان توحیدی قبول دارد و یا صرفا شعار ایمان را سر می دهد و همچنین این امکان را به انسان می دهد تا اگر خدای ناکرده ایمانش شعاری است، یا در مرتبه اسلام توقف کرده با پیگیری و پیاده کردن این نشانه ها به اصلاح خود پرداخته و ایمان توحیدی را در خود بارور نماید. هر چه انسان بیشتر پایبند به نکات گفته شده باشد حظّ بیشتری از ایمان برده است و نشانه های ایمان در وجودش بیشتر می درخشد.

پی نوشت ها:
1. «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛ و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر ایمان دارید!»؛ الأنفال/ آیه ۱.
2. رجوع شود به آیات و روایات فراوانی که در آیات قرآن و منابع حدیثی به محبت و مودت و ولایت ایشان سفارش کرده اند.
3. «وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الْارْضَ حَنیفاً وَ ما انَا مِنَ الْمُشْرِکینَ : روى دل و چهره قلب خود را حق گرایانه به سوى حقیقتى کردم که ابداع کننده همه جهان علوى و سفلبى است هرگز جزء مشرکان نیستم.»، انعام /آیه ۷۹؛ « انَّ صَلوتى وَ نُسُکى وَ مَحْیاىَ وَ مَماتى لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ امِرْتُ وَ انَا اوَّلُ الْمُسلِمینَ : همانا نمازم، عبادتم، زیستنم و مردنم براى خداوند، پروردگار جهانهاست. او را شریکى نیست. به این فرمان داده شده ام و من اولین تسلیم شدگان به حق هستم.»، انعام/آیه ۱۶۲.
4. حجرات/ آیه ۱۴.
5. آیت الله مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، دوره سه جلدی، ج ۳، ص ۱۰۷ – ۱۲۷با کمی تغییر.
6. پیامبر اکرم فرمودند: «در مؤمن بیست خصلت باید باشد و هر که همه را ندارد ایمانش کامل نباشد اى على اخلاق مؤمن اینها است. ۱- در صف نماز حاضرند. ۲- در پرداخت زکاة شتابانند. ۳- مستمندان را خوراک دهند. ۴- دست لطف بر سر یتیم کشند. ۵- ناخن خود را پاکیزه کنند. ۶- کمر خود را ببندند. ۷- اگر حدیث گویند دروغ نگویند. ۸- اگر وعده دهند، تخلف نکنند. ۹- اگر سپرده ستانند خیانت نورزند. ۱۰- اگر سخن گویند راست گویند... .» کراجکی، محمد بن علی، مترجم: کمره ای، گنجینه معارف شیعه-ترجمه کنز الفوائد و التعجب، بی نا، بی تا، ج ۱ ص ۱۱۷.

 

http://askdin.com/comment/1032954#comment-1032954