سوالی درباره سبک زندگی امام صادق(علیه السلام)

پرسش:
طبق روایتی چرا امام صادق(علیه السلام) لباس های زیبا و نو می پوشیدند ولی در زیر این لباس ها لباسی کهنه می پوشیدند؟خداوند که دوست ندارد ما لباس کهنه بپوشیم پس دلیل این کار چیست؟


پاسخ:
متن نقل شده روایت مورد نظر را جهت فهم بهتر مطلب ابتدا مرور می کنیم:

سفیان ثورى در مسجد الحرام به حضرت صادق (علیه السّلام) رسید؛ دید آن جناب لباسهاى گرانبهایى پوشیده ، گفت: به خدا قسم می روم و او را سرزنش مى کنم. نزدیک امام شده گفت: یا ابن رسول اللَّه ! به خدا قسم پیغمبر اکرم و علىّ مرتضى و هیچ کدام از پدران گرامت چنین لباسى را نپوشیده اند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: پیغمبر اکرم در زمان فقر و تنگدستى مردم زندگى مى کرد و مطابق همان سختى گذران می‌نمود ؛ ولى بعد از او نعمت فراوان شده، شایسته ترین مردم به نعمتهاى دنیا ابرار و نیکان هستند.

بعد این آیه را قرائت نمود: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ » و فرمود: ما از همه مردم شایسته تریم به نعمتهاى خدا. در ضمن ، آنچه تو در ظاهر لباس من مى بینى براى مردم پوشیده ام (تا نگویند جعفر بن محمّد فقیر و محتاج است) ؛ آنگاه دست سفیان را گرفته کشید و لباسهاى رو را یک طرف نمود و لباس خشنى را که از زیر پوشیده بود به او نشان داد و فرمود: این لباس را براى خودم پوشیده ام که درشت و خشن است و آنچه دیدى براى مردم بود. آنگاه دامن سفیان را بالا زد که در رو لباس درشت و خشنى پوشیده بود ولى در زیر آن لباس نرم داشت ، و فرمود: این لباس خشن و درشت را رو  پوشیده اى تا به مردم بنمایانى که زاهد و پارسایى و این لباس نرم را براى آسایش خود پوشیده اى که خوش بگذرانى.» (۱)

در اسلام بر عدم تعلق به دنیا و اصل دانستن آخرت تاکید بسیاری شده است و آیات و روایات متعددی در این باره به خصوص در کتاب شریف نهج البلاغه وجود دارد که به طور مشخص خدا می خواهد انسان به دنیا مانند عرصه گذر نگاه کرده و زندگی و حیات کامل و طیبه و واقعی را در آخرت دانسته و زندگی دنیا را به عنوان مقدمه و محل عبور و راه به دست آوردن زندگی سالم و جامع در آخرت معرفی نموده است. بر این اساس هر نوع دلبستگی و تعلق به دنیا و مواهب و بهره های آن نادرست بوده و در قرآن، دنیا را متاع قلیل گفته شده است و می‌فرماید: « قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَىٰ وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا؛ بگو: «برخوردارى [از اين‌] دنيا اندك، و براى كسى كه تقوا پيشه كرده، آخرت بهتر است، و [در آنجا] به قدر نخ هسته خرمايى بر شما ستم نخواهد رفت.» (۲)

هدف و کارهای انسان در راستای رسیدن به آخرت باید باشد و اگر کسی بخواهد این گونه باشد باید با تلاش و کوشش و دل خوش نکردن به راحتی و دل سپردن به آخرت به این هدف مقدس رسید. لذا اگر راحت طلبی و همت زیاد برای خوشی و لذت محض در دنیا بدون یاد خدا وآخرت می تواند ما را از برنامه زندگی صحیح دور نماید. لذا دوری از حب و تعلق به دنیا و ساده زندگی کردن و عدم دلبستگی به مواهب مادی مورد سفارش قرار گرفته است؛ چنان چه امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «اَلزُّهْدُ کُلُّهُ بَیْنَ کَلِمَتَیْنِ مِنَ اَلْقُرْآنِ قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ مَنْ لَمْ یَأْسَ عَلَى اَلْمَاضِی وَ لَمْ یَفْرَحْ بِالْآتِی فَقَدْ أَخَذَ اَلزُّهْدَ بِطَرَفَیْهِ؛ همه زهد و پارسایی میان دو کلمه از قرآن قرار دارد؛ خدای سبحان فرموده: تا بر آنچه از دستتان رفت اندوه نخورید، و بدانچه به شما می‌دهد شاد نگردید. و هر که بر گذشته اندوه نخورد و به آینده شاد نگردد، هر دو سوی زهد را به دست دارد.» (۳)

درجای دیگر نهج البلاغه می‌فرماید: «ای مردم زهد عبارت است از کوتاهی آرزو و سپاسگذاری هنگام نعمت و پارسایی نسبت به نبایستیها.» (۴)

در روایت مورد سوال ضمن تاکید بر اصل اساسی زندگی طبق اقتضائات زمان و مکان و موقعیت افراد و جامعه انسانی و اسلامی در هر برهه، یادآوری این نکته می شود که با استقبال از سختی ها و دشواری ها، به دنبال این نکته باشیم. بنابراین امام صادق (علیه السلام) ضمن این که به عموم مردم و وضع آن ها اهمیت می دهد، تلاش می کند که راحتی دنیا و لباس ها و متاع های گوناگون و نرم دنیوی او را از یاد قیامت و خدای تعالی بازنداشته و به این ترتیب زهد واقعی خود را بدون ریاکاری و برای رسیدن به هدف اصلی زندگی دنیوی بیان کرده و این خود الگویی برای همه به خصوص محبان و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) می باشد.

نکته مهم دیگر این است که زهد عالی و در بهترین درجه را امامان معصوم دارا بودند و ما هر چند به مقام ایشان نمی رسیم ولی باید تلاش کنیم که مسیر اهل بیت (علیهم السلام) را برویم و زهد و دنیاگریزی داشته باشیم و عدم تعلق به دنیا و دلبسته نبودن به آن و حب دنیا و مقام و شهرت و ... از مراتب تقوا می باشد که برترین آن به ائمه اختصاص داشته است.

 
پی نوشت ها:
۱. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۴ ق، بیروت، ج ۴۷، ص۳۶۰.
۲. آیه ۷۷ سوره نساء.
۳. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مشهور، ۱۳۷۹، قم، حکمت ۴۳۹.
۴. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مشهور، ۱۳۷۹، قم، خطبه ۷۹.

 

http://askdin.com/comment/1030835#comment-1030835