قضا و قدر چه ارتباطی با اعمال خوب و بد انسان چیست؟

پرسش:
قضا و قدر چه تفاوتی با هم داشته و رابطه آنها با اعمال خوب و بد انسان چیست؟

 


پاسخ:
از نظر لغوی «قدر» به معنای اندازه گیری و «قضاء» به معنای قطعیت است. بدین ترتیب با قدر کمیت شیء مشخص می شود و با قضاء، قطعیت پیدا کرده و ختم می شود. از نظر اصطلاحی نیز این دو به قضا و قدر علمی و عینی تقسیم می شوند؛ قدر علمی به معنای تبیین حدود شیء در علم الهی و قبل از ایجاد است و قضای علمی نیز علم خداوند به ضرورت تحقق شیء در زمان محقق شدن تمامی اسباب و علل آن است. پس قضا و قدر علمی عبارتست از علم پیشین الهی به حدود اشیاء و ضرورت وجود آنها.(1) منظور از قدر عینی نیز خصوصیاتی است که شیء در هنگام موجود شدن کسب می کند و قضای عینی همان ضرورت خارجی وجود شیء است. به تعبیر دیگر قضا و قدر عینی ناظر به خصوصیات و ضرورت خارجی یک شیء است و هر دو در زمان تحقق شیء و همراه با آن محقق می شوند.(2) بنابراین تفاوت عمده بین قضا و قدر در حتمیت یافتن شیء و اندازه گیری است که گاهی این امر در علم الهی و پیش از موجود شدن اشیاء است و زمانی نیز هنگام تحقق و وجود خارجی یافتن آنهاست.


نکته دیگری که از تعریف قضای علمی به دست آمد، ضرورت تحقق شیء بر اساس تمامیت اسباب و علل شیء بود. بدین ترتیب، رابطه قضا و قدر با اعمال انسان نیز روشن می شود؛ به طوری که انسان با آماده کردن اسباب و علل یک عمل، قضا و قدر آن را نیز روشن می کند. البته این دخالت انسان در قضا و قدر بر اساس توحید افعالی بوده و با اراده الهی رابطه طولی دارد.(به این معنا که اراده انسان به طور مطلق همه کاره نیست بلکه این اراده در طول اراده الهی بوده و بر مبنای «امر بین الامرین» به طور تام در تحقق افعال موثر نیست، بلکه امری بین جبر و اختیار خواهد بود) به عنوان مثال اگر مقصد مشخصی دارای چندین راه برای رسیدن به آن باشد، انسان قادر خواهد بود هر راهی را که اراده کرده انتخاب کند و البته راهی که انتخاب می کند، با توجه به اینکه خارج از اراده الهی نیست، میزان نقش او در تعیین سرنوشت وی را روشن می کند.


اما در مورد ارتباط اعمال انسان با نحوست یا خوش یُمنی وی؛ اگر منظور از نحوست، ایجاد مشکلات و مصائب برای اوست، می توان اعمال را موثر در این امر دانست و از سوی دیگر نیز اعمال خیر انسان می تواند در رسیدن خیر و برکت به او موثر باشد، خداوند در این زمینه می فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‏»؛ و هر كس از ياد من روى گردان شود، زندگى (سخت و) تنگى خواهد داشت و روز قيامت، او را نابينا محشور مى‏كنيم!»(3) همانطور که مشاهده می شود، قرآن زندگی و معیشت سخت و ناگوار را معلول روگردانی از ذکر الهی می داند و این عمل را موثر در سختی های انسان معرفی می کند و در نقطه مقابل نیز می فرماید: «وَ مَن يَتَّقِ اللَّهَ يجْعَل لَّهُ مخْرَجًا وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يحْتَسِبُ»؛ و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند و او را از جايى كه گمان ندارد روزى مى‏دهد.(4)

بر همین مبنا حتی ممکن است بلایایی که بر اساس اعمال کسی قرار است به او برسد، کسانی که با او معاشرت دارند را نیز شامل شود. در همین راستا امام کاظم(علیه السلام) به یکی از اصحاب خود به نام سلیمان جعفری فرمود: چرا با عبدالرحمان بن یعقوب نشست و برخاست می کنی؟ سلیمان گفت: او دایی من است. امام فرمود: او در مورد خداوند متعال عقاید باطلی دارد و قائل به جسمانیت است، پس یا با او مجالست کن و ما را ترک کن و یا با ما نشست و برخاست کن و او را ترک کن. سلیمان می گوید: او هرچه می خواهد بگوید، زمانی که من به آنها اعتقادی نداشته باشم که چیزی بر عهده من نیست. امام فرمود: آیا نمی ترسی بر اساس اعتقادش، مصیبتی بر او وارد شود و این مصیبت تو را نیز دربر بگیرد؟ آیا نمی دانی یکی از اصحاب حضرت موسی(علیه السلام) پدری داشت که در قوم فرعون بود و زمانی که لشکر فرعون در تعقیب قوم موسی(علیه السلام) به رود نیل رسیدند، برای نصیحت پدر خود از حضرت موسی(علیه السلام) فاصله گرفت و زمانی که بلا قوم فرعون را در بر گرفت، او نیز به همراه آنها غرق شد. زمانی که خبر به حضرت موسی(علیه السلام) رسید، حضرت فرمود او در رحمت الهی است، اما زمانی که بلا نازل می شود، برای کسی که به همراه گناهکاران است، دفاعی وجود ندارد.(3)


پی نوشت ها:
1. سلیمانی بهبهانی، عبدالرحیم، (1390)، ترجمه محاضرات فی الالهیات، سوم، قم، رائد، صص202-204.
2. همان، ص205.
3. طه: 124.
4. طلاق: 2و3.
5. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، (1407)، الکافی، چهارم، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ج2، صص374-375.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64948&p=1017144&viewfull=1#post10...