آيا ارتباط جنسي با دختر بچه 5 ساله معقول است؟

پرسش:
قرآن کریم در آیه 4 سوره طلاق می فرماید از میان زنانتان آنان که هنوز حیض نشده اند عده ی آنها سه ماه است؛ این یعنی قرآن ازدواج با کودکان که حیض نشده اند را جایز شمرده است؛ آيا ارتباط جنسي با دختر بچه هاي 5 ساله و نظير آن معقول و پسنديده است؟


پاسخ
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
قطعا منظور از زنانی که حیض نمیشوند در آیه شریفه ای که فرمودید کودکان نیستند، بلکه منظور زنانى هستند كه در سن حيض هستند اما حيض نمی­بینند.(1)
آیه چنین می فرماید: «وَاللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِن نِّسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ»؛ اگر در ترديد هستيد ، از ميان زنانتان آنهايی که از حيض مايوس شده اند و آنهايی که هنوز حيض نشده اند عده شان سه ماه است»(2)

از آنجا که رابطه جنسی با کودکان ولو در قالب عقد ازدواج قطعا در اسلام حرام است، و از طرف دیگر زنی که با او رابطه جنسی برقرار نشده باشد هم که اصلا عده ندارد، پس «وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ» در این آیه شریفه یقینا شامل کودکان نمیشود.

نکته دوم:
در اسلام با توجه به شاخصه ها و فاکتورهای مختلفی که وجود دارد سن ازدواج تعیین نشده است، اما با این حال از ازدواج خردسالان نهی شده است:
«مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ قِیلَ لَهُ إِنَّا نُزَوِّجُ صِبْیَانَنَا وَ هُمْ صِغَارٌ قَالَ فَقَالَ إِذَا زُوِّجُوا وَ هُمْ صِغَارٌ لَمْ یَکَادُوا یَتَأَلَّفُوا»؛ به سندی صحیح نقل شده است که شخصی به امام صادق یا امام رضا علیهما السلام عرض کردکه ما فرزندانمان را در حالیکه خردسال هستند به ازدواج دیگران در می آوریم. امام پاسخ دادند: در این حالت بعید است با هم انس بگیرند و با آرامش زندگی کنند.(3)

امروزه با توجه به شرایط، و اینکه عمدتا چنین ازدواج هایی به مصلحت دختران خردسال نیست برخی مراجع مانند آیت الله مکارم آن را جز در موارد بسیار نادر جایز نمی دانند(4) و اخیرا برخی از مصاحبه ها با ایشان گویای این است که در شرایط فعلی ایشان مطلقا ازدواج خردسالان را جایز نمی دانند؛ همچنین برخی مراجع دیگر جواز آن را متوقف بر این میدانند که مصلحت سنجی کودک در آن رعایت شده باشد، در غیر این صورت این ازدواج جایز نیست.

نکته سوم:
طبق قاعده «لا ضرر» اسلام از هر چیزی که برای خود یا دیگری ضرر قابل توجهی داشته باشد نهی کرده است، بنابراین در جواز ازدواج خردسالان، و چه در جواز کامجویی این اصل را باید لحاظ کرد، و ضرر داشتن چنین ازدواجی برای کودک موجب ممنوعیت آن خواهد شد، و هیچ دلیلی ندارد که این ضرر را در ضررهای جسمی خلاصه کنیم، بلکه اگر این ازدواج یا هر گونه کامجویی ضرر روحی برای کودک دارد، این ضرر داشتن نیز در سنجش مصالح و مفاسد این ازدواج لحاظ خواهد شد.

آرامش روحی و روانی زن برای اسلام فوق العاده اهمیت دارد، حکم اعدام متجاوز به عنف گویای اهمیت آرامش روانی زن در نگاه اسلام است، در حالی که از نظر بسیاری از حقوقدانان دنیا حکم اعدام برای چنین جرمی حکمی خشن و نامتناسب با جرم است، می گویند چرا جان انسان را در برابر تجاوز بگیریم، مگر آسیب جانی زده است؟ مگر جان زن را گرفته است؟
در حالی که اسلام چون از جانب خالق بشر آمده میداند این رفتار چه آسیبی به روان زن میزند، می داند زن را از درون نابود کرده و تا مرز خودکشی پیش خواهد برد؛ این حکم اسلام اتفاقا نشان میدهد که این آیین روحیات زن را خوب درک کرده و نسبت به آن بی تفاوت نیست.

نکته چهارم:
تمامی فقها اتفاق نظر دارند که حتی بر فرض مصلحت داشتن ازدواج و وقوع چنین ازدواجی، رابطه جنسی در آن تا پیش از بلوغ دختر ممنوع است، و در صورتی که این حکم نادیده گرفته شده، و موجب آسیب دیدن کودک شود جریمه سنگینی خواهد داشت، همان طور که امام خمینی(ره) می فرمایند:
«اگر مرد با همسر خود قبل از تمام شدن سن نه سالگی او نزدیکی کند و او را «افضاء»(5) نماید، زناشویی با این همسر بر او برای همیشه حرام خواهد شد و باید دیه کامل او را بپردازد و کلیّه ی مخارج او را نیز تا آخر عمرش بر عهده بگیرد و همچنین باید مهر او را نیز تماماً بپردازد»(6)

اما بر فرض پذیرش ازدواج نمی توان هر گونه لذت بردن را ممنوع کرد، چرا که دلیلی بر ممنوعیت آن وجود ندارد، ازدواج مساوی است با محرمیت، و یکی از فلسفه های آن کامجویی است، مگر آنکه برای یکی از طرفین ضرر داشته باشد؛ اگرچه عادتا ممکن است چنین چیزی اتفاق نیفتد ولی در مقام بیان احکام باید حکم آن تبیین و روشن گردد.

با این اوصاف روشن میشود اگر در برخی کتب فقهی به جواز لذت بردن از همسر خردسال اشاره شده، اولا توصیه ای در کار نیست، ثانیا این جواز، برفرض جواز اصل ازدواج خردسال است، و ثالثا: مشروط بر اینکه این لذت بردن برای کودک ضرری نداشته باشد؛ و رابعا: این یک نظر فقهی تخصصی است، برخی مراجع دیگر موافق نیستند، مثلا آیت الله مکارم در کتاب النکاح معتقد هستند:
«اين حكم را با اين عموميّتى كه گفته‌اند نمى‌پذيريم، چون بعضى از استمتاعات نسبت به صغير السن قبح عقلائى دارد، مانند استمتاع از رضيعه(7) پس حسن و قبح در اينجا حاكم است و لذا عمومات استمتاع زوج از زوجه منصرف است بما يتعارف عند العقلاء(8) و شامل اين گونه موارد نمى‌شود»(9)

نکته پنجم:
اسلام برای این ازدواج دو فیلتر بسیار قوی که ترکیبی از عاطفه و عقل هستند گذاشته است:
اول: مصلحت سنجی از دید پدر است، یعنی کسی که نزدیک ترین رابطه عاطفی با دختر را دارد و طبیعتا این محبت پدر و دختری و این عاطفه شدید تا حد بسیار زیادی مانع از ظلم به دختر و تصمیم گیری های ظالمانه خواهد شد.

و دوم: دادگاه صالح که با نگرش عقلانی و منطقی به این مسئله نگاه میکند و بر مصلحت سنجی پدر، و إعمال ولایت او نظارت میکند همان طورکه در ماده 1041 قانون مدنی جمهوری اسلامی چنین آمده است:
«عقد نكاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالح»
ضمیمه شدن این دو به یکدیگر فیلتری میسازد که تقریبا ممکن نیست ازدواجی بر علیه دختر اتفاق بیفتد.

نکته ششم:
یکی از عوامل مخالفت شدید با احکام اسلامی آن است که منتقدین به جای نگاه به خود حکم، به سوء رفتار عمل کنندگان استناد می کنند، در حالی که همواره ممکن است از هر قانونی سوء استفاده شود، اما این اشکال به عمل کنندگان بر می گردد، نه خود آن قانون! قانون را باید به خودی خود سنجید.
به عنوان نمونه بسیاری از مخالفین با شنیدن این حکم ناخودآگاه ذهنشان میرود روی بدترین حالت مثل ازدواج یک مرد 40 ساله با دختر خردسال، یا یک پیرمرد 65 ساله با یک دختر کوچک! در حالی که قطعا اسلام چنین ازدواجی که هرگز مصلحت دختر در آن رعایت نشده را به جایز نمیداند. چرا که تناسب سنی بین زن و شوهر یکی از مواردی است که عدم رعایت آن موجب ضرر به دختر خواهد بود و جایز نیست...!

یا کسانی که به خاطر اعتیاد یا هر مشکل دیگری دختر خردسالشان را به عقد یک مردی در می آورند که به صلاحش نیست، از نظر شرعی کارشان صحیح نبوده و اسلام اصلا چنین کاری را جایز نمیداند، که بگوییم چرا اسلام چنین اجازه ای داده است! اینها به خاطر حکم اسلام چنین نکردند! اینها اگر تقیّدی به دین اسلام داشتند می دانستند از نظر دین این کار جایز نیست؛ پس خیلی ساده لوحانه است که گمان کنیم اگر این حکم در اسلام وجود نمیداشت میگفتن آخ، پس حرامه و چنین نمی کردند؟!

بنابراین باید به خود قوانین نگاه کرد، وگرنه یک پدر حتی میتواند دختر بزرگش را هم به اجبار و از روی ظلم به عقد دیگری در بیاورد! این اختصاصی به دختر خردسال ندارد.



پی نوشت ها:
1. طباطبایی، محمد حسین، ترجمه المیزان، ترجمه موسوى همدانى سيد محمد باقر، نشر جامعه مدرسین، قم، چاپ پنجم، 1374ش، ج19، ص530.
2. طلاق:4/65.
3. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج 5 ص 398.
4. ر.ک: انوار الفقاهة،(کتاب النکاح)، مدرسه امام علی بن ابیطالب(ع)، قم، چاپ اول، 1432ق، ج1، ص320.
5. افضاء یعنی پاره شدن بافت بین واژن و مقعد.
6. امام خمینی، تحریر الوسیلة، مؤسسة دار العلم‏، چاپ اول‏، قم، ج‏2، ص: 242، مسألة 12.
7. لذت بردن از شیرخواره.
8. آنچه نزد عقلا متعارف و پذیرفتنی است.
9. مکارم شیرازی، ناصر، کتاب النکاح، مدرسة الامام علی بن ابیطالب(ع)، قم، چاپ اول، 1424ق، ج2، ص135.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=1539&p=993764&viewfull=1#post993764