توسل وواسطه قرار دادن اولیاء الهی چه اشکالی داره؟

سؤال:
کمک خواستن از غیر خدا درصورتی که شما مستقل از خدا برای آنها قدرت دخل و تصرف قائل نباشید اشکالی ندارد. اما سؤال آن است هنگامیکه خداوند فرموده جز من کس دیگری را نخوانید دیگر جایی برای اطاعت و عبادت غیر او نیست؛ بنابراین دیگر هیچ جایی برای دخالت عقل نیست و عقل مستقلا نمیتواند در این امور وارد شود. برای مثال عقل مستقلا نمیتواند بفهمد که روزه و نماز واجب است.

 


جواب:
الف) توسل به معنای درخواست مستقیم از اولیای الهی زمانی صحیح است که توسل کننده ولی خدا را تنها واسطه ی نزول فیض الهی دانسته و ولی خدا را مستقل در تأثیر نداند. در غیر این صورت چنین توسلی به معنای شریک قرار دادن غیر برای پروردگار در امر تدبیرخواهد بود.
قرآن کریم آنجا که از اعجاز انبیای الهی سخن گفته همه ی امور خارق عادت آنان را به اذن خدا توصیف نموده؛‌ چنانکه وقتی سخن از خلقت پرنده و زنده نمودن مردگان و شفای بیماران خاص توسط عیسی (علیه السلام) به میان رفته کار عیسی (علیه السلام) را به اذن خود دانسته است: «وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ ...»؛(1) «و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائيل (قرار داده، كه به آنها مى‏ گويد:) من نشانه‏ اى از طرف پروردگار شما، برايتان آورده ‏ام من از گِل، چيزى به شكل پرنده مى‏ سازم سپس در آن مى ‏دمم و به فرمان خدا، پرنده ‏اى مى‏ گردد. و به اذن خدا، كورِ مادرزاد و مبتلايان به برص [پيسى‏] را بهبودى مى ‏بخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مى ‏كنم...».

و در جایی دیگر می فرماید: «إِذْ قالَ اللَّهُ يا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَ عَلى‏ والِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِي...»؛(2) (به خاطر بياور) هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم گفت: «ياد كن نعمتى را كه به تو و مادرت بخشيدم! زمانى كه تو را با» روح القدس «تقويت كردم كه در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مى ‏گفتى و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم و هنگامى كه به فرمان من، از گل چيزى به صورت پرنده مى‏ ساختى، و در آن مى‏ دميدى، و به فرمان من، پرنده ‏اى مى‏ شد و كور مادرزاد، و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من، شفا مى‏ دادى و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده مى‏ كردى...».

بنابراین کارهای خارق عادت انبیای الهی از مجرای اذن الهی صورت پذیرفته؛ لذا شخص متوسل به آنها می بایست در توسل به ذات (درخواست مستقیم از ولی خدا) ولی خدا را واسطه ی فیض الهی ( و نه مستقل در تأثیر) دانسته که چنین امری منطبق بر نظام توحید افعالی خواهد بود.

نکته ی دیگر آنکه توسل خود گونه ای از دعا و درخواست از خدا است؛ همچنان که درخواست مستقیم از پروردگار همه ی حاجات دنیوی بنده به اجابت نمی رسد در توسل نیز امر بدین منوال است؛ لذا عدم اجابت ظاهری در توسل به معنای نفی قدرت (مأذون) واسطه نخواهد بود.
بر اساس روایات معصومین (علیهم السلام)، ولایت تکوینی (مأذون) آنان فوق تصور ما بوده؛(3) لذا درخواست اموری که عادتا نیز غیر ممکن بوده(4) از آنها بدون مانع است؛ هر چند که در مورد غیر معصوم از آنجا که چنین جایگاهی وجود نداشته؛ توسل به دعا و یا جایگاه معنوی آنان مورد نظر است به اینکه از آنان درخواست دعا شود و یا اینکه متوسل، آبرو و یا جایگاه معنوی آنان را واسطه ی در درخواست خود از خدا نماید.

ب) فرض دوم سؤال در مورد توحید عبادی است. توحید در عبادت يعنى، جز «اللَّه» كسى را سزاوار پرستش ندانستن؛ زيرا «اله» به‏ معناى معبود و كسى است كه شايسته عبادت و اطاعت است؛ لذا خدای متعال می فرماید: (وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ‏).(5) که دعوت و خواندن در این آیه ی شریفه به معنای عبادت و پرستش پروردگار است؛(6) لذا در فقره ی بعدی می فرماید: (إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ‏).(7) «كسانى كه از عبادت من تكبّر مى‏ ورزند به زودى با ذلّت وارد دوزخ مى‏ شوند».

بر این اساس در پاسخ فقره ی دوم سؤال می گوئیم:
عبادت منحصرا از آن خدا است و تنها خدا شایسته ی پرستش است؛ لذا بنده نمی بایست غیر خدا را عبادت نماید که چنین حکمی خود از احکام مستقل عقل است؛ زیرا وقتی به واسطه ی عقل خدا شناخته شد عقل خود حکم به پرستش او و نفی پرستش غیر او نموده و بیان می دارد که هر چه از شئون عبادت است، منحصرا شایسته ی پروردگار بوده؛ لذا بالاترین مراتب خضوع و خشوع مختص به خدا خواهد بود؛ هر چند عقل در بیان کیفیت و شروط انجام مصادیق عباداتی که پروردگار بر مخلوق مقرر نموده
(مثل نماز و روزه و...) نظر مستقلی نخواهد داشت.
 

 


پی نوشت:
1. آل عمران/49.
2.
المائدة/110.
3
. چنانكه در زيارت امام حسين عليه السلام آمده است: «إِرادَةُ الرَّبِ‏ في مَقاديرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ، وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُم»؛[ اراده پروردگار در تقدير امور [همه مخلوقات‏] به شما فرود مى ‏آيد و از خانه ‏ها [و مقام منيع‏] شما [به جهان و جهانيان‏] صادر مى‏ شود. (ابن قولویه، كامل الزّيارات، ص 200، باب 79، روايت2، دارالمرتضویة). و همچنان که در دعاى رجبيّه كه از ناحيه‏ ى مقدّسه صادر شده، آمده است: «لا فَرْقَ‏ بَيْنَكَ وَ بَيْنَها إِلّا أَنَّهُمْ عِبادُكَ وَ خَلْقُكَ»؛ و هيچ فرقى ميان تو و آنان نيست جز آن كه آنان، بنده و آفريده ‏ى تواند. (المجلسی، ج95، ص393، باب 23، دار احیاء التراث العربی).
4. با لحاظ اینکه واسطه مجرای فیض بوه و در واقع در این درخواست نیز از خدا تقاضا شده است.
5. غافر/60.
6.
المیزان، طباطبایی،‌ ترجمه، موسوی همدانی، ج20، ص76،‌ دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم.
7
. همان.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63255&p=1014522&viewfull=1#post10...