آیا مجاز به سرزنش گنهکار هستیم؟

پرسش:
چه می شود که بعضی ها آنقدر بی رحم و سنگدل می شوند و راحت راجع به افراد قضاوت می کنند؟ چطور می شود که بعضی با وقاحت هر چه تمام تر بنده های گناهکار را مورد سرزنش قرار می دهند؟ چرا یک لحظه فکر نمی کنند که اگرخودشان در آن شرایط می بودند آیا آنها هم گرفتار گناه و معصیت نمی شدند؟


پاسخ:
«نقد صوفی نه همه صافی و بی غش باشد/ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
خوش بود گر محک تجربه آید به میان/تا سیه روی شود هر که در او غش باشد»(1)
بله حق با شماست. اگر انسان خودش را در آن شرایط حساس قرار دهد، به راحتی قضاوت نمی نماید. بیرون گود ایستادن و حرف زدن هنر نیست.
امام حسین (علیه السلام) در بیانی زیبا می فرمایند:
«إِنَّ النَّاسَ‏ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُون‏ (1) به راستی که مردم بنده دنیا هستند و دین لقله زبان آنهاست، تا جایی که دین وسیله زندگی آنهاست، دین دارند و چون در معرض امتحان قرار گیرند، دینداران کم می شوند.»

مولوی در مثنوی در این زمینه تشبیه زیبایی دارد. وی به چند سگ گرسنه مثال می زند که از شدت گرسنگی، به بی حالی و بی رمقی افتاده اند. هر کسی از کنار آن ها رد شود تصور می کند اینها تعدادی برّه و گوسفند هستند. اما زمانی که شرایط تغییر کند و در این بین یک لاشه مردار پیدا شود، همین هایی که این‌طور خوابیده‌اند و مثل گوسفند سرها را روی دست ها گذاشته‌اند یکمرتبه از جا حرکت می‌کنند و چشم هاشان از قالب بیرون می‌زند و گوی سبقت را از یکدیگر می ربایند:

«میل ها هم‌چون سگان خفته‌اند / اندریشان خیر و شر بنهفته‌اند
چونک قدرت نیست خفتند این رده/ هم‌چو هیزم‌پاره‌ها و تن‌زده
تا که مرداری در آید در میان/نفخ صور حرص کوبد بر سگان
چون در آن کوچه خری مردار شد/صد سگ خفته بدان بیدار شد
حرص های رفته اندر کتم غیب/تاختن آورد سر بر زد ز جیب
صد چنین سگ اندرین تن خفته‌اند/چون شکاری نیستشان بنهفته‌اند»

بنابراین در آن شرایط خاص، قرار گرفتن و پای ادعای ایمان خود ایستادن هنر است.
پیامبر گرامی اسلام (صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله) می فرمایند: «مَن عَيَّرَ أخاهُ بِذَنبٍ قَد تابَ مِنهُ لَم يَمُتْ حَتّى يَعمَلَهُ (2) هر كس برادر خود را براى گناهى كه از آن توبه كرده است سرزنش كند، نميرد تا خود آن گناه را مرتكب شود.»
سرزنش وشماتت از افسار گسیختگی نیروی غضب پدید می آید آن گاه که نیروی درونی غضب از سرپرستی عقل خارج شود رذایلی به بار می آورد که برخی از آنها ممکن است عامل رفتار ناپسند شماتت شود این عوامل عبارتند از:
1- خشم و عصبانیت:گاه انسان برای فرو نشاندن آتش خشم خود از دیگری(بدون وجود دشمنی)او را سرزنش می کند.
2-دشمنی:ضربه زدن و آزردن خاطر از جمله حالت هایی است که دشمنی با دیگران آن را پدید می آورد.
دشمن در انتظار یافتن فرصت مناسبی برای لطمه زدن به کسی است که از او نفرت دارد، بدین سبب با وارد شدن مصیبت بر فردی که مورد نفرت اوست سرزنش و سرکوفت را آغاز می کند تا حس نفرت خویش را پیاده نماید.
3-حسد:سرزنش بلا دیده می تواند ابزار مناسبی برای تحصیل خواسته حسود باشد حسود در صدد از میان بردن شأن و منزلت کسی است که به او حسادت می ورزد و با سرزنش او نزد دیگران می کوشد تا به خواسته خویش دست یابد.

 


پی نوشت:
1. حافظ.
2. ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى‏، مجموعة ورّام‏،مكتبه فقيه‏،قم‏،1410 ق‏،ج1،ص113.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=64611&p=1013247&viewfull=1#post10...