چه حقوقی برای مرد در اسللام وجود دارد؟

پرسش:

عملاً حقوق قابل دستیابی برای مرد در ازدواج فقط شامل دو مورد می‌شود:
1 - همسرش برای خروج از منزل از او اجازه بگیرد
2 - هروقت دلش خواست همسرش را طلاق بدهد
آیا برداشت من درست است یا اینکه مرد حقوق دیگری هم دارد که من از آنها بی‌خبر هستم؟



پاسخ:
مسئله حقوق زن از آن دست مسائلی است که مدتها در محور بحثهای حقوق بشری(ولو بدون چنین نامی) بوده است. در این پرسش به نقطه مقابل این بحث، یعنی حقوق مرد پرداخته شده است: اینکه مردان در حال حاضر چه حقوق و چه وظایفی دارند. بر اساس قانون یک سری حقوق برای مردان در نظر گرفته شده است که به صورت خلاصه عبارتند از:

نخست. حق ولایت: بر اساس ماده 1180 قانون مدنی، طفل صغیر تحت ولایت قهری ولی خود(پدرش یا جد پدری) دانسته است.
دوم. اجازه ازدواج فرزند: بر اساس ماده 1042 و 1043 قانون مدنی، عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به 13 و پسر 15 ساله و نیز دختر باکره در هر سنی منوط به اذن ولی دانسته شده است.
سوم. حق انتخاب همسر و خواستگاری: بر اساس ماده 1043 قانون مدنی، حق انتخاب همسر و خواستگاری، مختص مردان است.
چهارم. حق تعدد زوجات یا چند همسر: بر اساس قانون مدنی، ازدواج مجدد و متعدد هیچ منعی برای مردان ندارد و ممنوعیت موجود در ماده 16 قانون حمایت از خانواده نیز با اذن دادگاه منتفی میشود.
پنجم. حق ریاست بر خانواده: بر اساس ماده 1105 قانون مدنی، اداره امور خانواده با نظر مستقیم مردان دانسته شده است و زنان نمیتوانند مستقیما در هیچ یک از امور مربوط به غیر از اموال خود، بدون اذن یا اجازه و رضایت شوهرش اقدام کند.
ششم. حق تعیین محل اقامت برای زندگی مشترک: بر اساس ماده 1005 قانون مدنی، اقامتگاه زن، همان اقامتگاه مرد دانسته شده و در ماده 1114 بیان شده زن باید در منزلی که شوهرش انتخاب کرده زندگی کند.
هفتم. حق تعیین نفقه برای افراد تحت کفالت: بر اساس قانون مدنی، گرچه تامین نفقه زن و سایر افراد تحت کفالت انسان بر مردان واجب و ضروری است ولی اینکه میزان و نوع آن به چه صورتی باشد، در اختیار مرد است.
هشتم. حق انتقال تابعیت از پدر: بر اساس ماده 976 قانون مدنی، تابعیت تنها از پدر به اطفال منتقل میشود نه از مادر.
نهم. حق ممانعت از اشغال زن در موارد خاص. بر اساس ماده 1117 قانون مدنی، شوهر میتواند همسرش را از اشتغال به کارهایی که با مصالح خانوادگی یا حیثیت خود یا همسرش منافات داشته باشد محدودیت ایجاد کند.
دهم. حق انتخاب نام خانوادگی برای فرزند. بر اساس ماده 41 قانون ثبت احوال، نام خانوادگی فرزند، همان نام خانوادگی پدر است.
یازدهم. حق خروج ازاد از کشور و لزوم اجازه شوهر. بر اساس قوانین، زنان برای خروج از کشور و اخذ گذرنامه نیاز به اجازه کتبی از شوهر خویش رادارند.
دوازدهم. حق حضانت فرزند: بر اساس ماده 1169، اصل بر حضانت پدر است مگر در مورد متارکه مادر میتواند تا 7 سالگی حضانت فرزندش را برعهده بگیرد.
سیزدهم. حق فسخ نکاح: بر اساس ماده 1123، وجود شش عیب، در زن، این حق را به مرد میدهد که نکاح را فسخ کند.
چهاردهم. حق بذل مدت در عقد موقت: بر اساس ماده 1120 قانون مدنی، عقد مرد میتواند مابقی مدت عقدموقت را ببخشد وگرنه زن مجبور است بقیه مدت را در عقد موقت مرد باقی بماند.
پانزدهم. حق طلاق: بر اساس ماده 1133، مرد میتواند زوجه خود را طلاق دهد و طلاق به دست مرد است.
شانزدهم. حق رجوع در مدت عده در طلاق رجعی.
هفدهم. حق شهادت.: بر اساس ماده 1134 برخی موارد شهادت و استماع شهادت را حق انحصاری مردان دانسته است(مانند شهادت صیغه طلاق) و در برخی موارد شهادت مردان رادو برابر زنان محسوب کرده است.
نوزدهم. حق نفی فرزند: بر اساس ماده 1162 قانون مدنی، مرد میتواند تا دو ماه پس از تولد فرزند، آنرا از خود نفی کند.
بیستم. حق دیه کامل در مازاد بر ثلث: بر اساس قانون، هرگاه دیه زن از ثلث دیه کامل بیشتر شود، دیه زن در موارد جراحت مشابه با مردان، نصف مردان خواهد بود.
موارد دیگر نیز عبارتند از حق لعان، ارث بیشتر و محلل شدن. (1)

البته با وجود این پاسخها، یک نکته مورد غفلت واقع شده است. بحث از حقوق در فضای دینی، یک بحث جنبی است. همانطور که بحث از فلسفه احکام یک بحث جنبی است. آنچه محور و ملاک در دین باید باشد، بحث تدین و تعبد است. دین از بندگان خدا میخواهد که پس از یقین به مبانی و اصول آن، هرچه بیشتر تعبد داشته باشند.
اینکه ما فلسفه یک حکم را بفهمیم تا یک جائی خوب است وگرنه خودش نفس پرستی و نفع پرستی است آن هم نفع مادی و دنیوی.
همانطور که وقتی ما به دنبال حقوق خود باشیم و بخواهیم در بین احکام شرعی، به اصطلاح حقمان در مقایسه با دیگران ناقص و ضایع نشود، کاملا از هدف ادیان که انسان سازی و آخرت محوری است خارج شده ایم.
به جای اینکه به دنبال خواست خدا باشیم، به دنبال خواست خود هستیم. بنابراین در این بحث، چه حقوقی که برشمردیم مورد قبول باشد و چه نباشد، چه از نظر قانونی این حقوق نیز استثنا بخورد یا ممنوع شود.

البته با وجود این، یک نکته که معمولا در این نو سوالات، مورد غفلت واقع میشود، فلسفه اصلی ادیان و خواسته اصلی خداوند از انسانها است.
بحث از حقوق در فضای دینی، یک بحث جنبی است. همانطور که بحث از فلسفه احکام یک بحث جنبی است.
آنچه محور و ملاک در دین باید باشد، بحث تدین و تعبد است. دین از بندگان خدا میخواهد که پس از یقین به مبانی و اصول آن، هرچه بیشتر تعبد داشته باشند. اینکه ما فلسفه یک حکم را بفهمیم تا یک جائی خوب است وگرنه خودش نفس پرستی و نفع پرستی است آن هم نفع مادی و دنیوی.
همانطور که وقتی ما به دنبال حقوق خود باشیم و بخواهیم در بین احکام شرعی، به اصطلاح حقمان در مقایسه با دیگران ناقص و ضایع نشود، کاملا از هدف ادیان که انسان سازی و آخرت محوری است خارج شده ایم.
به جای اینکه به دنبال خواست خدا باشیم، به دنبال خواست خود هستیم.

بنابراین در این بحث، چه حقوقی که برشمردیم مورد قبول باشد و چه نباشد، چه از نظر قانونی این حقوق نیز استثنا بخورد یا ممنوع شود. باز هم اصل پاسخ آن است که به دنبال حقوق بودن، در بین احکام ومقایسه کردن خود در مورد حقوق با دیگران، خود پرستی است و با روح دیانت منافات دارد.


پی نوشتها:
1. ر.ک: جلیل پورسلیم، قانون مدنی و حقوق مرد بر خانواده، پایگاه وکالت آنلاین.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63846&p=1003700&viewfull=1#post10...