علت آهسته خواندن نماز ظهر وعصر

سوال:
از بعضی شنیدم آهسته خواندن ذکر تسبیحات یا حمد در رکعت سوم و چهارم منبع روایی ندارد اگر منبع روایی دارد لطفا با نام کتاب و آدرس دقیق راهنمائی کنید

 


پاسخ:
مشهور فقهای شیعه که در این میان ادعای اجماع نیز بر آن شده(1) قائل به وجوب اخفات قرائت (حمد یا تسبیحات اربعه) در رکعت سوم و چهارم نماز شده اند.
مرحوم «محقق حلی» (متوفی: 676هـ) به نقل از «ابوالصلاح حلبی» (متوفی: 447هـ) قول به وجوب اخفات در (ذکر تسبیحات اربعه) رکعت سوم و چهارم نماز را به «شیخ مفید» و «طوسی» (رحمهما الله) نسبت داده است.(2)


مرحوم «علامه حلی» (متوفی: 726هـ)‌ در این رابطه می نویسند: «واجب است بر نمازگزار جهر(3) به قرائت در نماز صبح و دو رکعت اول نماز مغرب و عشاء. و واجب است اخفات(4) در رکعت سوم نماز مغرب و نماز ظهر و عصر و دو رکعت پایانی نماز عشا. اکثر علمای ما و از جمهور (اهل سنت) «ابن ابی لیلی» قائل به وجوب بوده و مرحوم «علم الهدی: سید مرتضی» در کتاب «المصباح» آورده: و اخفات (در رکعت سوم و چهارم) سنتی مؤکّد است؛ به گونه ای که نقل شده هر کس از روی عمد آنرا ترک نماید می بایست آنرا اعاده نماید و «ابن جنید» قائل به استحباب آن شده و قول به استحباب، مذهب جمهور اهل سنت است».(5)

مرحوم «شیخ یوسف بحرانی» (متوفی: 1186هـ) از فقیهان محدث در این رابطه می نویسد: «می بایست در حال قرائت (حمد و سوره) جهر به قرائت داشت در نماز صبح و دو رکعت اول نماز مغرب و عشاء و در غیر قرائت حمد و سوره می بایست به صورت آهسته آنرا خواند که وجوب چنین امری مورد اختیار من است».(6)

مرحوم «آقا رضا همدانی» (متوفی: 1322هـ) دلیل این فتوا را شهرت آن در میان اصحاب (قدما و متاخرین) دانسته و بیان داشته اگر اخفات در بین مسلمین رواج نمی داشت چنین شهرتی حاصل نمی شد.(7)

دلیل روایی قول مشهور:
در این میان روایاتی وجود داشته که مورد استناد فقها بوده است همچون صحیحه ی «علی بن جعفر» (علیه السلام) که در سوال آن آمده دو رکعتی که امام جماعت در آن ذکر را آهسته می گوید آیا (امام) می تواند در آن سوره ی حمد بخواند؟ که امام در پاسخ فرمودند اشکالی بر آن نیست: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ (علیه السلام) عَنِ الرَّكْعَتَيْنِ اللَّتَيْنِ يَصْمُتُ فِيهِمَا الْإِمَامُ أَ يُقْرَأُ فِيهِمَا بِالْحَمْدِ وَ هُوَ إِمَامٌ يُقْتَدَى بِهِ قَالَ إِنْ قَرَأْتَ فَلَا بَأْسَ وَ إِنْ سَكَتَّ فَلَا بَأْسَ».(8)

همچنین مرحوم شیخ حر عاملی (متوفی: 1104هـ) در ذیل باب: «باب وجوب الجهر بالقراءة على الرجل خاصة في الصبح و أولتي العشاءين و الإخفات في البواقي عدا البسملة»(9) که عنوان این باب بیانگر وجوب اخفات در رکعت سوم و چهارم بوده روایاتی را ذکر نموده همچون:

«محمد بن عمران انه سال اباعبدالله أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) فَقَالَ لِأَيِّ عِلَّةٍ يُجْهَرُ فِي صَلَاةِ الْجُمُعَةِ وَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ وَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ وَ صَلَاةِ الْغَدَاةِ وَ سَائِرُ الصَّلَوَاتِ الظُّهْرُ وَ الْعَصْرُ لَا يُجْهَرُ فِيهِمَا...الحدیث».(10) که در این روایت راوی از چرایی بلند خواندن قرائت در نماز جمعه و نماز مغرب و عشاء و نماز صبح و همچنین از عدم جهر در نماز ظهر و عصر سؤال نموده است.

«عَنْ رَجَاءِ بْنِ أَبِي الضَّحَّاكِ عَنِ الرِّضَا (علیه السلام)‏ أَنَّهُ كَانَ يَجْهَرُ بِالْقِرَاءَةِ فِي الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ (الْآخِرَةِ) وَ صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ وَ الْغَدَاةِ وَ يُخْفِي الْقِرَاءَةَ فِي الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ».(11)

که موضوع این روایات قرائت در رکعت اول و دوم است؛ چنانکه در روایت دوم آمده که حضرت رضا(علیه السلام) پیوسته در نمازهای مغرب و عشا و نماز وتر و شفع و نماز صبح جهر به قرائت داشته و در دو نماز ظهر و عصر اخفات در قرائت داشتند و مورد قرائت نیز دو رکعت اول نماز است.
و از آنجا که نمازهای روزانه اخفاتی بوده؛ اطلاق آن شامل تسبیحات نیز بوده و از آنجا قول به فصل وجود نداشته تسبیحات نمازهای مغرب و عشاء نیز چنین حکمی را خواهند داشت.(12)

در هر حال نص خاصی در مساله نبوده و دلیل اصلی وجود شهرت بر وجوب اخفات است.(13) نکته ی دیگر آنکه در این امر همه ی علمای اخباری قائل به وجوب اخفات بوده اند.

 

 


پی نوشت:
1. طوسى، ابو جعفر، محمد بن حسن، الخلاف، 6 جلد، ج1، ص371، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم - ايران، اول، 1407 ه‍ ق.: «مسألة 130 [حكم الجهر في الإخفاتية و عكسه] من جهر في صلاة الإخفات أو خافت في صلاة الجهر متعمدا‌ بطلت صلاته و خالف جميع الفقهاء في ذلك. دليلنا: إجماع الفرقة، و طريقة الاحتياط».
2.
حلّى، محقق، نجم الدين، جعفر بن حسن، المعتبر في شرح المختصر، 2 جلد، ج2، ص176، مؤسسه سيد الشهداء عليه السلام، قم - ايران، اول، 1407 ه‍ ق.: « و تجهر من الخمس واجبا في الصبح و أولتي المغرب و العشاء، و يسر الباقي، قال أبو الصلاح: و هو مذهب الشيخين و أتباعهما».
3. جهر در نماز به معنای بلند خواندن نماز است به گونه ای که جوهره صدا ظاهر باشد به گونه ای که عادتا اگر کسی در کنار انسان باشد به راحتی صدای انسان را بشنود.
4.
اخفات به معنای آهسته خواندن نماز است به طوری که جوهره صدا ظاهر نباشد.
5.
حلّى، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدى، منتهى المطلب في تحقيق المذهب، 15 جلد، ج5، ص86، مجمع البحوث الإسلامية، مشهد - ايران، اول، 1412 ه‍ ق.
6.
بحرانى، آل عصفور، يوسف بن احمد بن ابراهيم، شرح الرسالة الصلاتية، در يك جلد، ص62، محمد بن شيخ عبد المجيد، بوشهر - ايران، اول، 1403 ه‍ ق.: «(و ليكن حال القراءة جاهراً بها) أي بالقراءة الشاملة للحمد و السورة. (في الصبح و أوليي العشاءين مخفتاً في الباقي وجوباً على المختار). وجوب الجهر و الإخفات هو المشهور بين الأصحاب. و عليه تدل (صحيحة زرارة) و غيرها. و قيل بالاستحباب و عليه تدل (صحيحة علي بن جعفر). «و المختار عندي هو المشهور».
7. همدانى، آقا رضا بن محمد هادى، مصباح الفقيه، 14 جلد، ج12، ص255، مؤسسة الجعفرية لإحياء التراث و مؤسسة النشر الإسلامي، قم - ايران، اول، 1416 ه‍ ق. :«و يؤيّده أيضا شهرة القول بوجوب الإخفات في الأخيرتين بين الأصحاب قديما و حديثا؛ إذ لو لم يكن المتعارف بين المسلمين الإخفات فيهما، لم يكن يتوهّم أحد وجوبه فضلا عن أن يصير مشهورا، بل عن غير واحد دعوى الإجماع عليه».
8.
شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، ج4، ص269، قم، چاپ: اول، 1409 ق، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق.
9.
همان، ج6، ص82.
10. همان.
11.
همان.
12.
حكيم، سيد محسن طباطبايى، مستمسك العروة الوثقى، 14 جلد، ج6، ص264، مؤسسة دار التفسير، قم - ايران، اول، 1416 ه‍ ق.: «من أن صلاة النهار إخفاتية، فإن إطلاقه يقتضي كون تسبيحها كذلك، فيلحق به تسبيح غيرها، لعدم القول بالفصل».
13.
اشتهاردى، على پناه، مدارك العروة (للإشتهاردي)، 30 جلد، ج15، ص246، دار الأسوة للطباعة و النشر، تهران - ايران، اول، 1417 ه‍ ق.: «إني كلّما تتبّعت الأخبار لم أجد ما دلّ صريحا على حكم ذكر الأخيرتين مطلقا، نفيا و إثباتا، من حيث الجهر و الإخفات، و إنّما قال كلّ من قال، و اختار باستنباط منه و استظهار من بعض الأخبار الواردة في مطلق الجهر و الإخفات و لم أجد في كلمات الأصحاب و القدماء من تعرّض لخصوص المسألة صريحا».

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63623&p=996865&viewfull=1#post996865