انسانی که عقل دارد چرا باید تقلید کند؟


پرسش:
انسانی که عقل دارد چرا باید تقلید کند؟ ما از پزشک هم تقلید نمیکنیم و اگر حرفی مخالف عقل بزند از او نمی پذیریم؛ اگر در یک مسئله مرجع تقلید انسان حکمی بر خلاف عقل بدهد وظیفه چیست؟ فتوایی مثل این که کپی رایت اعتباری ندارد!
اگر قرار بر تقلید به جای تعقل باشد خب یک انسان دیوانه ویک بچه 7 ساله هم می­تواند تقلید کند پس چرا بر او واجب نیست؟
روز قیامت نمیشود به خدا گفت من فلان کار را به خاطر نظر مرجع تقلیدم انجام دادم، چون خداوند خواهد گفت مگر من نگفتم پست ترین جنبندگان کسانی هستند که بدون تعقل چیزی را بپذیرند؟


پاسخ
برای پاسخ به سوالتون باید چند نکته کوتاه و مهم عرض کنم، خواهش می کنم نکات رو با دقت مطالعه بفرمایید:

نکته اول:
نباید واژه «تقلید» برای شما رهزنی کند! تقلید یک اصطلاح فقهی است، هرگز نباید به آنچه که در عُرف از آن فهمیده میشود که ادای کسی را در آوردن، یا پیروی کورکورانه است معنا شود! «تقلید» در اصطلاح فقهی یعنی رجوع غیر متخصص به متخصص.

یعنی همان مثالی که در مورد پزشک زدید دقیقا تقلید از مرجع تقلید هم به همان معناست. بنابراین نباید بحث را به سمت یک بحث لفظی ببریم، ما که سر لفظ بحثی نداریم، سخن از معناست، و معنای تقلید از مرجع تقلید دقیقا همان معنای رجوع یک غیر متخصص به متخصص است، بنابراین شما می توانید به جای واژه «تقلید» از واژه مراجعه به نظر مرجع استفاده کنید.

نکته دوم:
عقل با علم متفاوت است، آنچه که انسان را وادار به رجوع به متخصص می کند کم عقلی نیست، کم علمی است؛ پس بحث تقلید مطلقا به عقل ربطی ندارد که بگوییم انسان عاقل است و نیاز به تقلید ندارد! بلکه دلیل آن است که علم و آگاهی انسان محدود است به همین خاطر نیاز به یک متخصص دین شناس دارد.
کشف احکام دین نیاز به آگاهی عمیقی نسبت به ادبیات عرب، شناخت روایات و راویان در طول تاریخ، مسائل اصولی استنباط فقه، منطق، تفسیر و مانند آن دارد، شما اگر در تمام عمرتان هم در خانه بنشینید و فکر کنید به وجوب نماز و روزه پی نخواهید برد عقل به این مسائل راهی ندارد.

همچنین این که بگوییم با عقل بهترین نظر را از میان نظر بزرگان انتخاب می کنیم هم ناشی از عدم توجه به همین مسئله است، همانطور که شما با عقلتان نمیتوانید در مورد اختلاف نظر دو فوق تخصص جراح قضاوت کنید، به همین دلیل نخواهید توانست بین دو مرجع تقلید هم که اختلاف نظر دارند قضاوت کنید، چون اینجا اصلا بحث عقلی نیست، بحث علمی است.

و نیز روشن میشود اینکه قرآن می فرماید بدترین جنبندگان کسانی هستند که تعقل نمی کنند هم ربطی به بحث ندارد، چون این تعقل برای انتخاب دین هست، نه کشف احکام دین؛ کسانی که با عقل ایمان می آوردند هم برای آموزش احکام از پیامبر(ص) تقلید می کرده یا به عبارتی به ایشان رجوع می کرده اند، نه اینکه خودشان بنشینند و فکر کنند!

نکته سوم:
بله قطعا حرف شما در این رابطه که اگر پزشک یا مرجع تقلید یک حرف خلاف عقل گفت نباید از او تبعیت کرد درست و منطقی است، اما نکته اینجاست که نباید بین عقل ستیز و عقل گریز خلط کرد! عقل دقیق منطقی را با عقل عُرفی نباید اشتباه گرفت!

اینکه می بینید منکرین معاد در برابر انبیا استخوانی پوسیده می آوردند و با قیافه ای حق به جانب و مملو از عقل گرایی می گفتند: مگر میشود اینها روزی دوباره زنده شود خب روشن است که عقل عُرفی را با عقل منطقی اشتباه گرفته بودند! آنچه اینان گمان می کردند که خلاف عقل است فقط استبعاد بود! درک و هضم آن عحیب بود وگرنه هیچ دلیل عقلی منطقی بر علیه آن وجود نداشت.

حالا به عنوان نمونه اینکه مرجع تقلید می گوید با مستحب است با پای چپ وارد دستشویی شده و با پای راست وارد مسجد شوید خب ممکن است با همین نگاه های عُرفی ابتدا مخالف عقل به نظر می آید، اما با کمی دقت عقلی به معنای واقعی که نگاه میشود، عقل می گوید: براستی طبق چه دلیلی می توانم آن را بدون هیچ فایده ای بدانم؟! من که محال نمیدانم 100 سال دیگر حکمتی برای آن کشف شود!
بله اگر مرجع تقلیدی بگوید مستحب است برای تقویت عضلات پا از پشت بام بپرید پایین!! من خودم هم از چنین مرجعی پیروی نخواهم کرد!!

نکته چهارم:
نکته دیگر اینکه سن تکلیف و عقل سالم به عنوان شرط وجوب عبادات است، نه شرطی برای تقلید! یعنی از آنجا که عقل و بلوغ برای انجام تکالیف شرط است تا زمانی که شخص دارای عقل نبوده و به بلوغ نرسیده باشد اصلا تکلیفی بر او نیست تا تقلید ضرورت داشته باشد، اما به محض اینکه تکلیف بر او واجب شد برای کشف تکالیف نیازمند یک متخصص است که تکالیف و نحوه انجام آن را از متون دینی استخراج کرده و به آسانی در اختیار او بگذارد.

نباید این دو بحث با هم خلط شود، و گفته شود آیا یک دیوانه، یا یک کودک توان تقلید ندارد؟! چرا، کودک هم توان تقلید به معنای پیروی کورکورانه را دارد، اما تقلید اولا به معنای رجوع به متخصص است، و ثانیا چنین رجوعی بر او ضرورت ندارد، چرا که هنوز اصلا تکلیفی بر او واجب نشده است تا برای فهم آن به متخصص مراجعه کند.

نکته پنجم:
طبق آنچه که گفته شد قطعا انسان بدون تقلید نمی تواند پاسخ خداوند را در روز قیامت بدهد، اگر خدا از انسان بپرسد چرا نماز صبح را دو رکعت خواندی او چه پاسخی می تواند بدهد جز اینکه بگوید مرجع تقلیدم گفت؟ اتفاقا اگر بگوید چون عقلم گفت بعید نیست او را مواخذه کنند، چون عقل او در این مسئله اصلا توانایی تشخیص ندارد.
همانطور که خداوند کسی که با خطای پزشکی اشتباها یک قرص خورده و از دنیا رفته را مجازات نخواهد کرد، چون او مسیر منطقی را رفته است، سرش رو بالا می گیرد و می گوید خدایا برای اینکه بفهمم این قرص به مصلحتم هست یا خیر راهی جز مراجعه به پزشک داشتم؟ اما اگر همان قرص را سر خود خورده باشد مجازات و حسابرسی خواهد شد چون صلاحیت تشخیص این مسئله را نداشته است.

نکته ششم:
در مورد کپی رایت به نظرم تمامی مراجع حق مالکیت معنوی تولیدات داخلی را به رسمیت شناخته وتکثیر آن را جایز نمی دانند، در مورد نرم افزارهای خارجی هم عموما چنین نظری دارند، و بقیه نیز آن را تابع قرارداد می دانند، بنابراین مرجعی سراغ ندارم که به صورت مطلق و بی قید و شرط بگوید کپی رایت جایز است