آیا ایرانیان به اجبار اسلام را پذیرفتند؟



پرسش:
آیا ایرانیان به اجبار، اسلام را پذیرفتند؟ نظر دکتر زرین کوب در این باره چیست؟


پاسخ:
در این مورد سه نگاه است.
نگاه اول آنکه همه ایران با سلام و صلوات فتح شده و هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است
نگاه دوم: این حمله با کشتار فراوان و از بین بردن تمدن ایران همراه بود.
نگاه سوم: جنگ به این بزرگی نمی تواند بدون کشتار صورت گرفته باشد اما کشتاری که امروزه در فضای مجازی مطرح می شود نیز یک کلاغ چهل کلاغ بلکه یک کلاغ چهل هزار کلاغ است.
در تایید این نظریه گوستاو لوبون می‌نویسد: پیشرفت سریع قرآن موجب شده كه مورخین دشمن اسلام، این پیشرفت را معلول دو چیز دانسته‌اند. یكی آزادی‌هایی كه در این دین موجود است و دیگری زور شمشیر!! ولی باید دانست كه این نسبت‌های ناروا روی پایه و اساس صحیحی نیست. رسم عرب این بود كه هر كجا را فتح می‌كردند مردم آن جا را در دین خود آزادمی گذاردند... . تاریخ این مطلب را ثابت كرده كه ادیان به زور شمشیر پیشرفت نكرده‌اند(1)
بنابر گزارشهای تاریخی
مسلمانان پس از رویارویی با سپاه جنگی و شکست آنان وقتی به شهرها می رسیدند به اهالی شهرها سه پیشنهاد مطرح می کردند
اسلام بیاورید
بر دین خود بمانید و جزیه دهید
اگر این دو را قبول ندارید وارد جنگ شوید(2)


بسیاری از نقاط اسلام می آوردند و بسیاری از نقاط نیز جزیه می دادند و بر دین خود می ماندند، چون جزیه بسیار کمتر از مالیاتی بود که ساسانیان از آنها می ستاندند در زمان ساسانیان سی نوع جزیه از مردم ایران گرفته می شد.(3)
مردم برخی از شهرها که این دو پیشنهاد را نمی پذیرفتد وارد جنگ می شدند. در این جنگها نیز طبیعی است که از طرفین کشته شود اما آنچه امروزه در فضای مجازی بزرگ نمایی می شد یک کلاغ چهل کلاغ بلکه یک کلاغ چهل هزار کلاغ است. یعنی گزارشهای گزینشی در منابعی چون طبری بزرگ نمائی شده و فقط آنچه می تواند اسلام را بد جلوه دهد به معرض نمایش گذاشته می شود و حال آنکه بسیاری از این گزارشها از نظر سندی و محتوایی فاقد اعتبار هستند
از طرف دیگر دین از امور قلبی است امور قلبی اجبار بردار نیست، تحمیل حکومت ممکن است اما تحمیل دین نه. چرا که بر فرض ما اجبار به ترک دین شویم، هیچ گاه اجبار کننده نمی تواند در تمام ساعتهای شبانه روزی اعمال و رفتار ما را زیر نظر بگیرد و نیز نمی تواند به قلب ما رسوخ کرده و اعتقادات قلبی ما را تغییر دهد
بنابراین اجبار ایرانیان به اسلام نه از نظر عقلی قابل قبول است و نه گزارشهای تاریخی چنین دیدگاهی را اثبات می کند
مرحوم زرین کوب ابتدا کتاب دو قرن سکوت را نوشت و در آن فتح ایران را سیاه جلوه داد اما سپس از نظریات خود برگشت کتابهای دیگری تالیف کرده و در آنها فتح ایران را سفیده جلوه می دهد.
کتاب «بامداد اسلام»، «ایران پس از اسلام» و «کارنامه اسلام» از جمله آنها است.
اسلام ستیزان برای فریب ایرانیان، هیچگاه کتابهای دیگر مرحوم زرین کوب استنداد نمی کنند بلکه تنها به دو قرن سکوت ایشان اشاره می کنند و حال آنکه منصفانه آن است که باید نظریات صحیح هر شخص را در آخرین تالیفاتش جستجو کرد.

منابع:
1. گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمۀ هاشم حسینی، اسلامیه، تهران، 1324ش، صص144و145 و همان، ص149.
2. كریستن سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، امیر كبیر، پنجم، 1367ش، ص 445
3. چهل تنی، مهدی، هزار تقلب دیگر از شجاع الدین شفا در تولدی دیگر، نشر نامك، اول، بهمن 1383ش، ص112

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63140&p=993370&viewfull=1#post993370