آيا مي توان به غير خداوند، نيز قسم ياد كرد؟


سوال:
آيا مي توان به غير خداوند متعال نيز قسم ياد كرد؟

پاسخ:
در زمینه قسم به غیر خداوند متعال دو دسته آیه و روایت داریم که برخی این امر را جایز ندانسته و برخی دیگر حاکی از قسم خوردن خدا و ائمه(عليهم السلام) به غیر خداست.

دسته اول؛ دلایل عدم جواز
در روایتی امام جواد(علیه السلام) به علی بن مهزیار که در مورد قسم خوردن به غیر خدا سوال کرده بود، فرمود: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُقْسِمُ مِنْ خَلْقِهِ بِما شاءَ، وَ لَیْسَ لِخَلْقِهِ اَنْ یُقْسِمُوا اِلاّ بِهِ عَزَّ وَ جَلَّ»؛ خداوند به هر یک از مخلوقاتش که مایل باشد قسم یاد مى کند، امّا براى مخلوقات پروردگار جز سوگند به ذات پاک خداوند جایز نیست».(1) امام باقر(علیه اسلام) نیز می فرماید: «کُلُّ یَمین بِغَیْرِاللهِ فَهِىَ مِنْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ»؛ هر قسمى به غیر ذات خداوند، از گامهاى شیطان است».(2) در مورد حدیثی هم که شما به آن اشاره کردید: «مَنْ حَلَفَ بِغَیْرِ اللهِ فَقَدْ اَشْرَکَ»؛ هر کس به غیر خدا قسم بخورد، مشرک است. ظاهرا از منابع حدیثی اهل سنت به منابع امامیه وارد شده است.(3)

دسته دوم؛ دلایل جواز
در این مورد امیر المومنین(علیه السلام) چندین بار به جان مبارک خود قسم خورده است، مانند: «وَ لَعَمْرى لَوْ کُنّا نَأْتى ما أَتَیْتُمْ ما قامَ لِلدِّیْنِ عَمُودٌ وَ لا اخْضَرَّ لِلاْیمانِ عُودٌ»؛ به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم، هرگز پایه اى براى دین بر پا نمى شد، و شاخه اى از درخت ایمان سبز نمى گردید.(4)
پیامبر اکرم نیز در روایتی که از طریق اهل سنت وارد شده به شخصی در مورد انجام اصولی اخلاقی فرمود: «اَفْلَحَ وَ اَبیهِ، اِنْ صَدَقَ دَخَلَ الْجَنَّةَ»؛ اگر به آنچه گفتم عمل کند، به جان پدرش سوگند که رستگار شده و داخل بهشت مى گردد.(5)
علاوه بر این روایات، خداوند در قرآن نیز چندین بار به غیر خود مانند: جان پیامبرش، شب و روز، صبحگاهان، روح انسان و ... قسم یاد کرده است.

نتيجه گيري:
برای به نتیجه رسیدن از بین روایات و آیات مذکور، چند راه وجود دارد؛ یکی از آنها تایید یک دسته و کنار گذاشتن دسته دیگر است و راه دیگر، جمع بین آیات و روایات مخالف است. راهکار اول زمانی اجرا می شود که تشخیص دهیم یک دسته از دلایل ضعیف و دسته دیگر قوی است، که در این صورت دلایل قوی را گرفته و روایات ضعیف را رها می کنیم. اما در صورتی که دلایل از نظر سند در حد هم یا نزدیک به هم باشند، باید بین آنها وجه جمعی پیدا کرد.
به این منظور چند راه حل می توان ارائه داد:
اول؛ از آنجایی که برخی مسلمین صدر اسلام به پدران مشرک خود قسم می خوردند، این روایات از این کار نهی کرده اند تا شائبه شرک و قسم به مشرکان نبوده و اصل و اساس شرک ریشه کن شود.
دوم؛ نهی این روایات به دلیل برداشته شدن برخی عادات زمان جاهلیت مانند قسم خوردن به طلاق یا آزاد کردن بندگان بوده است، به طوری که شخص قسم می خورد اگر فلان کار انجام شود، همسرش بدون طلاق با همین قسم، طلاق داده شود یا بندگانش آزاد شوند. این نوع از قسم ها از نظر اسلام مردود بوده و ممکن است روایات نهی کننده برای از بین بردن این نوع از قسم ها باشد.(6)
سوم؛ منظور از قسم خوردن فقط به نام خدا، در مقام قضاوت باشد. چرا که از نظر فقهی صرفا قسمی که به نام خدا باشد، ارزش دارد و دیگر قسم ها حتی اگر به نام اهل بیت(علیهم السلام) باشد نیز حجت نیست.
راه حل نهایی؛ حمل این نوع قسم ها بر کراهت. بهترین راه حل که معقول تر نیز به نظر می رسد، حمل بر کراهت است؛ چرا که با انجام کاری توسط معصومين(عليهم السلام) و از طرفی وجود نهی در مورد همان کار، بهترین راه حل، حمل بر کراهت آن کار است.(در برخی موارد که نهی از کاری وارد شده باشد، معصوم مجاز است برای رفع شبهه حرمت آن کار و به منظور بیان جواز آن، فعل مذکور را انجام دهد تا تشریع الهی صورت گیرد، در این موارد وظیفه معصوم عمل به آن کار برای بیان جواز آنست، به عبارت دیگر از فعل معصوم ما پی به کراهت یک کار می بریم، لذا در این موارد انتساب کراهت صادق نیست، بلکه وظیفه ایشان محسوب می شود) علاوه بر اینکه خداوند نیز از قسم به غیر خود، برای نشان داده عظمت آن؛ مانند: قسم به خورشید، ستارگان و ... یا تکریم او، مانند: «لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفي‏ سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ»؛ به جان تو(پیامبر اکرم) سوگند، كه آنان در مستى خود سرگردان بودند.(7) استفاده كرده است و اگر به همین منظور قسمی از جانب انسان خورده شود، جایز و نهایتا مکروه خواهد بود.
بنابراین اگر قسم به نام کسی یا چیزی، شائبه شرک نداشته باشد و صرفا برای تعظیم آن باشد، اشکالی ندارد. اگر چه این نوع قسم از نظر قضایی حجیت نداشته و چنین کاری با توجه به راه حل نهایی، مکروه است.

بنابراين منظور از اینکه انسان هنگام قسم خوردن، فقط به نام خدا قسم بخورد، مربوط به زمانی است که در زندگی بخواهد مساله ای را تاکید کند و هنگام قسم خوردن، باید به نام خدا قسم بخورد. اما انسان مسلما هنگام خواندن قرآن، قصد قسم خوردن ندارد بلکه صرفا قسمی را که خداوند در قرآن خورده را دارد تلاوت می کند، آنهم از زبان خدا، نه از طرف قاري. بنابراین حتی اگر قسم خوردن به غیر خدا هم حرام بود(که اینطور نیست) تلاوت آیاتی که دارای قسم است، اشکالی نداشت. به عبارتی هنگام تلاوت مثلا سوره شمس، فاعل قسم در این سوره خداست. بنابراین ترجمه آیه این است که قسم به خورشید، اما خدا این قسم را یاد کرده و ما صرفا آنرا تلاوت می کنیم نه اینکه در همان لحظه ما هم این قسم را می خوریم.
در هر حال منظور از قسم ياد نكردن به غير خدا که در روایات وارد شده، نهی از تلاوت این ایات نیست، بلکه منظور قسم هایی است که مثلا انسان در محکمه و در مقابل قاضی می خواهد بخورد و یا مثلا برای برداشتن تهمتی از خود و ... هر چند روایات کلا از قسم خوردن نهی کرده اند، حتی اگر این قسم راست باشد.
(8)



پی نوشت ها:
1. كلينى، محمد بن اسحاق،(1407)، الكافي، غفاري، علي اكبر، چهارم، تهران،دارالكتب الاسلاميه، ج7، ص449.
2. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، (1409)، وسائل الشیعه، اول، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام، ج23، ص234.
3. ابن أبي جمهور، محمد بن زين الدين‏، (1405)، عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، اول، قم، دار سيد الشهداء للنشر، ج1، ص158.
4. شريف الرضى، محمد بن حسين‏، (1414)،نهج البلاغة(للصبحي صالح)، تصحیح فیض الاسلام، اول، قم، نشر هجرت، ص92.
5. ابن اثير جزري، مبارك بن محمد، (1367)،النهاية في غريب الحديث و الأثر، چهارم، قم، موسسه مطبوعاتي اسماعيليان‏، ج1، ص19.
6. مکارم، ناصر، (1386)، قسم های پربار قرآن، گردآوری: ابوالقاسم علیان نژادی، دوم، قم، انتشارات مدرسه علی بن ابی طالب(علیه السلام)، ص46.
7. حجر: 72.

8. به عنوان نمونه ر.ك: مجلسي، محمد باقر، (1403)، بحار الأنوار، دوم، بيروت، دار احياء الكتب العربي، ج2، ص155؛ كلينى، محمد بن اسحاق،(1407)، الكافي، غفاري، علي اكبر، چهارم، تهران،دارالكتب الاسلاميه، ج5، ص542.