چطور از علت غیر مادی ،معلول مادی وجود می آید؟


پرسش: با توجه به اصل سنخیت علت و معلول چطور از علت غیر مادی معلول مادی وجود می آید و چگونه میتوان این اصل را اثبات کرد؟

پاسخ:
بحث سنخیت در مبحث علیت، یکی از اصول مهم و سخت در مباحث فلسفی است.
مفادی این قاعده این است که هر معلولی از هر علتی پدید نمی آید و حتی میان پدیده های متعاقب یا متقارن نیز همیشه رابطه علیت برقرار نیست، بلکه علیت رابطه خاصی است میان علت و معلولی که مناسبتی خاص میان آنها برقرار است.
این قاعده از قضایای ارتکاری و قریب به بداهت است و تجربه های بیرونی که در عالم خارج میبینیم موید صحت آن است.

اما این سنخیت در موارد مختلف علت و معلول متفاوت است.
اثبات سنخیت میان علت هستی بخش و معلولش، از طریق یک استدلال عقلی است.
بدین صورت که
چون علت هستی، وجود معلول را افاضه میکند و به تعبیر مسامحی به معلول خودش وجود میدهد باید خودش وجود مزبور را داشته باشد تا به معلولش بدهد و اگر آن را نداشته باشد نمیتواند اعطاء و افاضه کند "معطی الشیء لا یکون فاقدا له" و با توجه به اینکه با اعطاء وجود به معلول چیزی از خودش کاسته نمیشود ،روشن میگردد که وجود مزبور را به صورت کاملتری دارد به گونه ای که وجود معلول شعاع و پرتوی از آن محسوب میشود .

پس سنخیت بین علت هستی بخش و معلول آن به این معنی است که کمال معلول را به صورت کاملتری دارد و اگر علتی در ذات خودش واجد نوعی از کمال وجودی نباشد هرگز نمیتواند آن را به معلولش اعطاء کند و به دیگر سخن هر معلولی از علتی صادر میشود که کمال آن را بصورت کاملتری داشته باشد .(1)


ولی چنین سنخیتی بین علت های مادی و اعدادی و معلولاتشان وجود ندارد زیرا آنها اعطا کننده و افاضه کننده وجود نیستند بلکه تاثیر آنها محدود به تغییراتی در وجود معلولات میباشد و با توجه به اینکه هر چیزی موجب هر گونه تغییری نمیشود اجمالا بدست می آید که نوعی مناسبت و سنخیت بین آنها هم لازم است ولی نمیتوان ویژگی این سنخیت را با برهان عقلی اثبات کرد بلکه تنها بوسیله تجربه باید تشخیص داد که چه چیزهایی میتوانند منشا چه تغییراتی در اشیاء بشوند و این دگرگونی ها در چه شرایطی و به کمک چه چیزهایی انجام میپذیرد .(2)
یکی از سوالاتی که در مورد قاعده سنخیت به ذهن میرسد آن است که لازمه این قاعده، مادی بودن فاعلهای هستی بخش موجودات مادی است. در صورتی که فاعل هستی بخش منحصر در موجودات مجرد است و هیچ کدام از آنها ماده و صفات خاص آن را ندارند پس چگونه چیزی را که ندارد افاضه میکنند

پاسخ این سوال، تنها بر اساس اصالت وجود قابل طرح است و بدین صورت است که:
م1. اصالت با وجود است و ماهیت در عالم خارج یا اصلا وجود ندارد یا در ضمن وجود، محقق است و وجود مستقلی ندارد.
م2. میان موجودات مختلف، تشکیک طولی و عرضی برقرار است.
م3. کاملتر بودن علت هستی بخش از معلولش، بدین معناست که وجود معلول در سلسله مراتب طولی، او وجود معلولش شدت و قوت بیشتری دارد.
م4. خصوصیات وجودی، همگی کمالی و نشانه کمال هستند نه نشانه نقص،
م5. مادی بودن از اموری عدمی و از قالبهای وجود است و قالبها، همان حدود ماهوی موجودات هستند.
م6. در مسئله سنخیت میان علت هستی بخش و معلولش، وجود علت از وجود معلول از کمال وجودی بیشتری برخوردار است.
م7.بین ماهیتها تشکیک برقرار نیست.
بنابراین
معنای سنخیتی که بیان شد آن نیست که وجود مادی معلول در وجود علت هستی بخشش نیز باشد چرا که مادیت از قالبهای ماهوی است و چون ماهیتها مشترک نیستند و قابل شدت و ضعف نیستند(بلکه هر موجودی ماهیت مختص به خودش را دارد)، بنابراین در سنخیت، تشابه در مادیت الزامی نیست.(بگذریم از اینکه اصلا در علت هستی بخش، مادیت بی معناست).

به بیان دیگر آنچه در مورد علت هستی بخش لازم است دارا بودن کمالات وجودی معلول بصورت کاملتر و عالیتر است نه واجد بودن نقصها و محدودیتهای آن و اگر مفهوم جسم و لوازم آن از قبیل مکانی و زمانی بودن و حرکت و تغییرپذیری بر خدای متعال و مجردات تام صدق نمیکند بخاطر این است که مفاهیم مزبور لازمه نقصها و محدودیتهای موجودات مادی است نه لازمه کمالات آنها .(3)


پی نوشتها:
1. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، تهران، نشر امیرکبیر، 1377، ج2، ص68
2. همان
3. پیشین، ج2، ص69-71

http://www.askdin.com/showthread.php?t=62910&p=989181&viewfull=1#post989181