وسواس و اسکیزوفرنی که دارم را چگونه درمان کنم؟


پرسش:

حدود ده سال است که می گویند وسواس و اسکیزوفرنی دارم. دائما انگار داخل ذهنم دارم با خودم بحث می کنم. پیش روانشناس که می روم، با من صحبت نمی کند و اطلاعاتی در مورد مشکلم به من نمی دهد. روانپزشک هم فقط قرص می نویسد و قرص ها من را سست می کنند. وقتی مدتی به این افکار عمل نمی کنم، دیگر به شدت قبل مرا وسوسه نمی کنند. صدایی به من می گوید:«بعضی ها ذهن بقیه را می خوانند و ممکن است کسی ذهنت را بخواند». دائما عذاب می کشم. مشکلی که هست این است که من نمی دانم این تلقین هایی که به من می شود، از طرف کیست و دلیلشان چیست. راهی نشانم دهید که بدانم آیا این افکارْ غلط است یا درست است.


پاسخ:

مشکلی که شما دارید، همان اسکیزوفرنی است. اسکیزوفرنی یکی از شایع ترین مشکلات روانشناختی است. از هر صد نفر، یک نفر در طولِ عُمرش به اسکیزوفرنی مبتلا می شود. این بیماری در زنان و مردان وجود دارد و شیوعِ آن در هر دوْ مساوی است. اما در مردها زودتر شروع می شود. این بیماری معمولاً قبل از 25 سالگی شروع می شود و در همه طبقاتِ اجتماعی و اقتصادی (ثروتمند و متوسّط، تحصیل کرده و غیرتحصیل کرده) وجود دارد. این بیماری سال هاست که در کتاب ها مطرح شده است و درمان هایی برای آن کشف شده که به افرادِ مبتلا به اسکیزوفرنی امکان می دهند که بیماریِ شان را کنترل کنند و به زندگیِ خود ادامه دهند. دانشمندان در مورد علّتِ بُروزِ اسکیزوفرنی می گویند:«عواملِ ژنتیکْ همراه با عواملِ محیطی در ایجادِ اسکیزوفرنی نقش دارند».

بُروزِ اسکیزوفرنی در افراد، با یکدیگر تفاوت دارد. نشانه های اسکیزوفرنی در شما عبارتند از:
- افکارِ غریب:
اینکه گفته اید:«می گوید بعضی ها ذهن بقیه را می خوانند و ممکن است کسی ذهنت را بخواند»، در روانشناسی به آنْ «انتشارِ فکر» می گویند. یعنی فردِ مبتلا به اسکیزوفرنی تصوّر می کند که دیگران می توانند ذهنِ او را بخوانند. این افکار از مغز و ذهنتان به وجود می آید.
- توهّم:
اگر این تلقین ها به صورتِ صدایی باشد که در مورد زندگی یا رفتارِتان اِظهار نظر می کند، یک نوع توهّمِ شنوایی است. منظور از توهّم این است که فرد، چیزی را با یکی از حواسِّ پنج گانه احساس می کند که دیگران آن را احساس نمی کنند.

اینکه شما می توانید بخوانید، بنویسید و تحصیل کرده هستید، باعثِ امیدواریِ زیادی در موردِ آینده بیماری تان است. درست است که شما به این مشکلْ مُبتلا هستید، ولی اقداماتِ شما در تعیینِ روندِ اسکیزوفرنی تأثیرِ زیادی دارند. جالب است بدانید که یکی از افرادِ مبتلا به اسکیزوفرنی، «جان نَش» می باشد که در سن ۳۰ سالگی به عنوان یکی از بهترین ریاضی‌دانان جهان معروف شد. او ۲۰ سال با مشکلاتِ ناشی از اسکیزوفرنی زندگی کرد. سپس به تدریج بهبود یافت و به کار در دانشگاه پِرینستون بازگشت. او در سال ۱۹۹۴، برنده‌ی جایزه ی نوبل در اقتصاد شد. زندگیِ این دانشمند در فیلمِ «ذهنِ زیبا» به تصویر کشیده شده است. این فیلم چند بار از شبکه نمایش پخش شده است. پس شما نیز می توانید با وجود اسکیزوفرنی فردی موفق باشید.

در بیماریِ اسکیزوفرنی، عواملِ ژنتیک و عواملِ خانوادگی نقش دارند. یعنی وقتی استرس در اطرافِ فردِ مستعدّ به این بیماری زیاد باشد، باعث می شود علائم و نشانه های اسکیزوفرنی در فرد افزایش پیدا کنند. پس داشتنِ محیطِ خانوادگیِ آرام و به دور از استرسْ نقش مهمّی در کمتر شدنِ نشانه ها دارد.
برای تشخیصِ واقعیت از توهّم و خیال، باید از روش های «رفتار درمانیِ شناختی» (cbt) استفاده کنید و واقعیّتِ چیزی که به نظرتان رسیده را آزمایش کنید. برای این کار، وقتی در یک موقعیّتْ فکرِ نامطلوبی به ذهنتان رسید، این سؤالات را از خود بپرسید:

- چه شواهدی وجود دارد که این فکر را ردّ می کند؟
- آیا توضیحِ بهتری برای این موقیعیت وجود ندارد؟
- آیا برادر، خواهر، پدر و دوستم نیز در مورد این موقعیّت به همین صورت فکر می کنند؟ برای اطّلاع از نظرِ این افراد در موردِ آن موقعیّت، به آرامی آن موقعیّت را برایِ آنها توضیح دهید و تفسیرِ آنها را از آن موقعیّت بنویسید و با چیزی که به نظرتان می رسد، مقایسه کنید.
برای بررسی و یادگیریِ راه های فکرکردنِ درست، از پدر، برادر یا خواهرتان کمک بگیرید و از حرف ها و واکنش هایِ غیرمنطقیِ افرادِ بیمار پیروی نکنید.

زندگی در محیطی که پُر از محبت و حمایتِ عاطفی باشد، کمک بزرگی به شما می کند. ولی مواظب باشید که برای دریافتِ حمایت، از افرادی که نسبتی با شما ندارند و ممکن است توصیه های نامناسبی به شما ارائه کنند، کمک نگیرید. به همین دلیل، توصیه کردم برای آزمایشِ واقعیّت داشتنِ چیزی که به ذهنتان رسیده، از پدر، برادر یا خواهرتان کمک بگیرید. زیرا پدر، برادر و خواهرتانْ شما را دوست دارند و توصیه های ناشایست به شما ارائه نمی دهند.
گفته اید:«وقتی مدتی به این افکار عمل نمی کنم، دیگر به شدت قبل مرا وسوسه نمی کنند». پس به خوبی فهمیده اید که بی توجّهی به این افکار، باعث می شود کمتر اذیّت بشوید. برای اینکه از دست این افکارِ ناخوشایند راحت شوید، می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:

1- تمرکز بر یک شیء:
در این روش، وقتی فکر مزاحم به ذهنتان خطور کرد، توجه خود را بر یک شیء (مثلا یک گلدان پر از گل) متمرکز کنید و با جزئیاتِ هر چه بیشتر آن را برای خود توصیف نمایید. می توانید این سؤال ها را از خود بپرسید:«آن شیء دقیقا کجاست؟اندازه اش چقدر است؟چه رنگی است؟از چه ساخته شده؟به چه دردی می خورد؟»و غیره.

2- آگاهیِ حسّی:
در این روش، باید محیط اطراف خود را به صورت یک کلّ مورد توجه قرار دهید و از همه حواسّ پنج گانه خود استفاده کنید. می توانید از خود بپرسید:« در اطرافم چه چیزهایی وجود دارد؟ در اطرافم چه می بینم؟ چه صداهایی می شنونم؟ در بدنم چه حس می کنم؟ آیا لباسم را حس می کنم؟ چه بویی به مشامم می رسد؟و ...».

3- تمرین های ذهنی:
تمرین هایی مانند: هفت تا هفت تا از هزار کم کردن، یادآوریِ جانورانی که نامشان با حرف خاصی شروع می شود و غیره. هیچ چیز به اندازه مشغول کردن، شما را از فکرکردن به امور بی فایده دور نمی کند. هر قدر آدم توانمندی باشید و قدرت فکرکردن همزمان به چند موضوع داشته باشید، وقتی ذهنتان به معنای واقعی درگیر کار شود؛ نمی توانید آن مسأله بی فایده را در اولویت فکرکردن قرار دهید.

4- خاطرات و خیالپردازی های خوشایند:
می توان از خاطرات خوشایندِ گذشته (مثل خاطرات تعطیلات) و نیز خیالپردازی ها (اگر خدا بخواهد و به مشهد مقدس سفر کنم، چه کار می کنم؟) برای برگرداندن توجه از افکارِ مزاحم استفاده کرد.

5- وارد گروه های مفید شوید:
برای خلاصی از شرّ افکار مزاحم، در جمع های مفید شرکت کنید. در جمع بودن، تاثیر بسیار زیادی در فکرنکردن به یک موضوع خاص دارد. بهتر است جمعی را انتخاب کنید که در ابتدا آشنایی کمی با آنها دارید تا به صورت جدی تری وارد مسایل گروه شوید. با توجه به علاقه تان می توانید دوستان جدیدی پیدا کنید. عضویت در گروه ها و انجمن های مختلف ورزشی، ادبی، هنری و علمی می تواند بسیار مفید باشد.

6- فعالیت های جالب:
می توان از کارهایی که ذهن و جسم را به یک اندازه مشغول می کنند، برای برگرداندن توجه از افکار مزاحم استفاده کرد. مثلا می توانید جدول یا پازل حل کنید، روش حلّ مکعب روبیک یا جدول سودوکو را یاد بگیرید و تمرین نمایید. ورزش های مفید انجام دهید. ورزش کردن باعث افزایش فعالیت و نیز ارتقای انگیزه پیشرفت می شود. در مورد ورزشِ مناسب برای شما، با روانپزشک مشورت کنید.

به نظر می رسد هوشِ شما سالم است و از نظر توانایی های ذهنی، واکنش های احساسی و رفتارْ کمتر دچار مشکل هستید. باید تلاش کنید در موقعیّت های اجتماعی (یافتنِ شغل برای خود و غیره) بر مشکلات غلبه کنید و موفق شوید.
مصرفِ داروْ روشِ اصلی در درمانِ اسکیزوفرنی است. داروها نشانه های اسکیزوفرنی را کم می کنند و احتمالِ برگشتِ نشانه ها را کم می کنند. قطعِ مصرف داروها احتمالِ برگشت علائم و نشانه های اسکیزوفرنی را به شدّت افزایش می دهد. استفاده موقّت از داروها برای درمانِ اسکیزوفرنی کافی نیست. این مسأله به خصوص در مورد شما که تحصیل کرده هستید، باعثِ نگرانی است. زیرا اگر دچارِ برگشتِ نشانه های اسکیزوفرنی شوید، مشکلاتِ زیادی پیدا می کنید.

در کنار مصرف دارو، استفاده از خدمات مشاوره یِ روانشناختی برای شما ضروری است. جلسات مشاوره باید برای یادگیریِ مهارت های اجتماعی و بهترکردنِ روابطِ شما با اطرافیان برگزار شود. برای مشاوره باید به «روانشناسِ بالینیِ خبره» در شهر خود مراجعه کنید. روانشناس عمومی نمی تواند به شما در این زمینه کمک کند. در جلساتِ مشاوره باید یاد بگیرید که در گفتگوها تماس چشمیِ مناسب داشته باشید و احساساتِ دیگران را به درستی تفسیر کنید. یادگیریِ این مهارت ها مقدارِ برگشتِ نشانه های اسکیزوفرنی را کم می کند.

باید خانواده شما نیز به همراه شما به روانشناس بالینیِ خبره مراجعه کنند تا شیوه یِ تعامل و رفتارِ صحیح با شما را یاد بگیرند. خانواده شما نیز باید موقعیّت هایی که می توانند مشکل ایجاد کنند را بشناسند و بیاموزند که چگونه از آن موقعیت ها خودداری نمایند. اعضای خانواده شما باید راه های کم کردنِ استرس و افزایشِ مُدارا و محبّت را یاد بگیرند. به شرکتِ خانواده در جلساتِ مشاوره، خانواده درمانی می گویند. خانواده درمانی در کم کردنِ برگشت نشانه ها مؤثّر است.
هنگامِ ایجادِ استرس از روش های آرام سازی (ریلَکسِیْشِن) استفاده کنید.

توصیه می کنم یک هُنر را یاد بگیرید. زیرا پرداختن به هنر (نقاشی، خطّاطی و غیره) راهی برای از بین بردنِ افکارِ غلط است. شما با استفاده از هنر می توانید دنیای درونِ خود را به دیگران نشان دهید.
برای از بین بردن و درمانِ مشکلاتِ اسکیزوفرنی هیچ وقت به سیگار، موادّ مخدّر یا مشروبات الکلی پناه نبرید. زیرا همگیِ این موادّ اوضاعتان را بدتر می کند، نشانه های اسکیزوفرنی را افزایش می دهند و خطرِ بستری شدن را افزایش می دهند.

به دنبال هدفی در زندگی بگردید و با پیدا کردن و دنبال کردنِ آن هدف، به زندگیِ خود معنا بدهید. برای رسیدن به آن هدف تلاش کنید و فعّالیت کنید. نباید فکر کنید که اسکیزوفرنی باعث می شود به رُؤیاها و اهدافتان در زندگی نرسید. زیرا افرادِ زیادی با وجودِ اسکیزوفرنی، کارهای زیبا و با کیفیت به جامعه یِ خود ارائه داده اند.
ازدواج افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بستگي به نوع، شدت، سن بیمار و ميزان كنترل علایم بیماری دارد. با داشتن شرایط درماني خوب، حمایت خانواده و اطلاع همسر از بيماري زوج و اينكه بداند که فرد نیاز به مراقبت و درمان دارد و با تحت نظر قرار گرفتن فردِ مبتلا به اسکیزوفرنی توسط روانپزشک امكان ازدواج براي اين افراد وجود دارد.

کلمات کلیدی:
اسکیزوفرنی، توهّم، افکار غریب

http://www.askdin.com/showthread.php?t=62918&p=990284&viewfull=1#post990284