چرا اسلام دید منفی به موسیقی دارد؟


پرسش:
به نظرم قشری از مذهبی های ما کلا دید منفی به موسیقی دارند. آنها فکر میکنند کلا موسیقی های حلال نمیتواند باعث رشد معنوی و اخلاقی شود. ولی به نظر من موسیقی حلال میتواند به تعالی انسان و بهبود بیماری های روانی و اخلاقی کمک کند. به نظر من با موسیقی میتوان با حسادت، حرص به مال، خشونت، بخل و ... مقابله کرد. نظر شما چیست؟


پاسخ:
درباره موسیقی تقسیمات مختلفی وجود دارد که در ارزشگذاری و قضاوت موثر است. تقسیم بندی اول در معنا و مفهوم موسیقی است. موسیقی یک لفظ شناور است که بر مصادیق متعددی اطلاق و در معانی متفاوتی استعمال می شود. مهم ترین معانی موسیقی دو معنای خوانندگی و نوازندگی است. یعنی موسیقی که بدون استفاده از آلات موسیقی و مستقیما توسط صوت انسان تولید می شود و موسیقی که توسط الات نواخته و تولید می شود. خوانندگی به مطرب و غیر مطرب و نوازندگی به لهوی و غیر لهوی تقسیم میشود. غنا یا موسیقی حرام همان موسیقی مطرب و لهوی است.

 

مسئله دیگری که در موسیقی وجود دارد محتوایی است که در ضمن موسیقی ارائه میشود. هم میتوان به آیات قرآن موسیقی آوایی داد و هم به هرزنگاری های فلان شاعر! موسیقی یک ابزار است که گاه از آن به منظور و مقاصد شوم و غلط استفاده میشود و گاه از آن برای اهداف مثبت بهره برده میشود. مسئله دیگری که در مورد موسیقی وجود دارد مقدار استفاده از آن است. ممکن است کسی به موسیقی معتاد شود و ممکن است بدون وابستگی از آن استفاده کند. استفاده از موسیقی مطرب و لهوی، استفاده از موسیقی در مقاصد شوم، ارائه محتوای انحرافی در قالب موسیقی و اعتیاد پیدا کردن به آن قطعا آسیب زا است و از دایره بحث خارج است. غیر از موارد ذکر شده، موسیقی حرام نیست اما قطعا حرام نبودن موسیقی برای اثبات مفید بودن آن مخصوصا برای رشد اخلاقی و معنوی کافی نیست.
تاثیر مثبت موسیقی بر رشد اخلاقی به چند نحو ادعا شده است:

الف) تغییر و تاثیر در مزاج: در مباحث میان رشته ای طب و اخلاق گفته شده است که برخی از اخلاقیات منفی معلول به هم ریختگی تعادل مزاجی و غلبه بیش از حد یکی از مزاج های بلغم، صفرا و ..... است. در کنار این مطلب ادعا شده است که هر موسیقی طبع و مزاج خاصی دارد و گوش دادن به آن میتواند به تقویت مزاج مغلوب کمک کند و به تعادل مزاجی منجر شود.
در پاسخ به این مطلب باید گفته شود اگرچه غلبه یک مزاج میتواند به برخی بداخلاقی ها منجر شود اما بسیاری از رذائل اخلاقی منشا جسمی و مزاجی ندارند. اگر هم منشا یک رذیله اخلاقی تنها عدم تعادل مزاجی باشد با دارودرمانی راحت تر و سریع تر میتواند درمان صورت بگیرد. علاوه بر همه اینها در علم موسیقی هیچ تفکیک قابل قبول و مطمئنی در میان انواع موسیقی به لحاظ مزاجی که تولید میکنند ارائه نشده است.

ب) تاثیر به صورت شرطی سازی: به این معنا که محتوای اخلاقی همراه با قالب موسیقیایی ارائه شود تا احساس مثبت نسبت به قالب(موسیقی) به پدیدآمدن احساس مثبت نسبت به محتوا(توصیه های اخلاقی) منجر شود. در برخی از روایات به این نوع از شرطی سازی اشاره شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: زینوا القرآن باصواتکم فانّ الصوت الحسن یزید القرآن حسناً. (تلاوت) قرآن را با صداهای زیبای خود زینت ببخشید. به درستی که صدای زیبا بر زیبایی قرآن می افزاید.(1)
اما اثبات چنین تاثیری، در حقیقت اثبات تاثیر موسیقی بر رشد اخلاقی نیست. چرا که تاثیر اصلی توسط محتوا ایجاد میشود و موسیقی تنها میتواند به تشدید آن کمک کند. ضمن اینکه در روایات غیر از صوت حسن به هیچ موسیقی دیگری توصیه نشده است.

ج) ایجاد رقت قلب و لطافت باطن و زمینه سازی برای پذیرش معارف اخلاقی: انسان با گوش دادن به موسیقی وارد نوعی از خلسه میشود که میتواند هوشیاری او را نسبت به اتفاقات منفی پایین بیاورد تا فرد بر احساسات منفی خود غلبه کند و آنها را فراموش کند و کنار بگذارد. در چنین وضعیتی است که میتوان معارف اخلاقی را بهتر و عمیق تر در لایه های ذهنی او کاشت.
اما همه انواع موسیقی چنین تاثیری را بر روی فرد ندارند. برخی از انواع موسیقی باعث قساوت قلب و ایجاد خشم و نفرت میشود. علاوه بر اینکه تاثیر مثبت موسیقی در رشد اخلاقی به خود فرد بستگی دارد. موسیقی احساسات را تحریک میکند اما جهت آن را مشخص نمیکند. کسی که زمینه برای انحراف اخلاقی دارد از احساسات تحریک شده خود در همان جهت استفاده میکند.
در مقابل دلایل و شواهدی برای عدم استفاده از موسیقی وجود دارد:

1. درباره موسیقی هیچ توصیه ای در منابع دینی وارد نشده است. آلات موسیقی در انواع مختلف آن در صدر اسلام توسط افراد به کار گرفته می شده و در این رابطه افراد بسیاری حکم الهی را از شخص رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمّه اطهار (علیهم السلام) جویا می شدند. در تمامی بیانات این بزرگواران، حتی یک بار هم مدح نوعی از موسیقی یا استماع نوعی از آن به چشم نمی خورد. در سیره هیچ یک از علمای اخلاق و عرفای راستین نیز، به اثرات مثبت موسیقی در تهذیب و خودسازی و تعالی معنوی، اشاره ای نشده است.

2. ارائه محتوای دینی و اخلاقی در قالب موسیقی اگرچه ممکن است به جذاب شدن محتوا بینجامد اما باعث میشود معنویت و محتوا اصالت خود را از دست بدهد. در این صورت هیچ تضمینی برای تداوم تعهد دینی و تعالی اخلاقی پس از جدا شدن از قالب موسیقیایی وجود ندارد. تاثیرگذاری موسیقی یک تاثیرگذاری مقطعی و زودگذر است. بزرگترين هنر موسيقي اين است كه ما را خواسته يا ناخواسته به سفري در دنيايي ذهني و خيالي دعوت ميكند و برايمان سايه اي ساخته و آن را بالا ميبرد و بعد از پايان موسيقي خود را در سرازيري احساس ميكنيم و سرانجام خود را سرگردان و متحيّر و لبريز از احساساتي كه به طور مصنوعي تحريك شده رها مي يابيم و ما مي مانيم و انبوهي از احساسات ـ شادي بخش يا غم انگيز ـ تخليه نشده كه نه مي توانيم از آن دنياي خيالي دل كنده و نه با زندگي واقعي كنار آييم.

3. نباید فراموش کنیم که برخی از مصادیق موسیقی حرام است که حداقل میتوان گفت از نظر برخی مراجع تقلید بر مصادیق حلال آن غلبه دارد. بنابراین احتیاط و دوری حداکثری از موسیقی برای مبتلا نشدن به حرام، منطقی به نظر می رسد. مخصوصا اینکه تشخیص غنا از موسیقی حلال در برخی موارد به سختی امکان پذیر است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: ... حَلَالٌ بَيِّنٌ وَ حَرَامٌ بَيِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ‏ بَيْنَ‏ ذَلِكَ‏ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَكَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَم. (امور سه دسته است:) حلال روشن و حرام مشخص و شبهاتى كه بين حلال و حرام است. هر كس از شبهات پرهيز كند از محرمات سالم می ماند و هر كس مرتكب شبهات شود داخل در محرمات می شود و از راهى كه نمی داند هلاك می شود.(2)

4. در رویکردهای مطرح در زمینه رشد اخلاقی از تاثیر مثبت موسیقی اثری نمی بینیم. با اینکه غرب هیچ محدودیتی از نظر عقیدتی و ارزشی نسبت به استفاده از موسیقی احساس نمیکند و از طرف دیگر دغدغه رشد اخلاقی نیز در میان آنها پررنگ است اما موسیقی جایگاه خاصی در نظریه های تربیتی آنها ندارد. در این زمینه میتوانید به کتاب نظریه های نوین در تربیت اخلاقی تالیف آقای دکتر محمد حسنی مراجعه کنید. رویکردهای اصلی تربیت اخلاقی در این کتاب بر اساس سه محور بینشی، گرایشی و کنشی تنظیم یافته است و حتی در بعد گرایشی نیز ردپایی از موسیقی در نظریه های دانشمندان غربی دیده نمیشود.

 

 


پی نوشت ها:

  1. نورى، حسين بن محمد تقى‏(1320ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، موسسه آل البیت علیهم السلام، ج4، ص273.
  2. کلینی، محمد بن یعقوب(321ق)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج‏1، ص68.