معنای ارتزاق از دین چیست؟


سوال: آیا روایت « اگر مومن کار و پیشه ای نداشته باشد بادینش زندگی می کند» دلالت بر حرمت یا کراهت ارتزاق از طرق دین می کند؟

پاسخ:


روایت فوق در کتاب جامع الاخبار این گونه امده است:

جامع الأخبار عن ابن عبّاس: كانَ رَسولُ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله) إذا نَظَرَ إلَى الرَّجُلِ فَأَعجَبَهُ، قالَ: هَل لَه‏ حِرفَةٌ؟ فَإِن قالوا: لا.قالَ: سَقَطَ مِن عَيني. قيلَ: وكَيفَ ذلِكَ يا رَسولَ اللَّهِ؟! قالَ: لِأَنَّ المُؤمِنَ إذا لَم يَكُن لَهُ حِرفَةٌ يَعيشُ بِدينِهِ.(1)


جامع الأخبار- به نقل از ابن عبّاس-: پيامبر خدا، هر گاه به كسى مى‏ نگريست و او در چشمش خوش مى ‏افتاد، مى‏فرمود: «آيا كار و پيشه‏ اى دارد؟». اگر مى‏ گفتند: «نه»، مى‏فرمود: «از چشمم افتاد».گفته شد: اى پيامبر خدا! چگونه چنين است؟ فرمود: «زيرا مؤمن، اگر كار و پيشه ‏اى نداشته باشد، با دينش زندگى مى‏ گذراند».(2)
چند نکته را در تفسیر روایت فوق باید مد نظر قرار داد:

1. اولا باید سیاق و فضای صدور روایت را مد نظر قرار گیرد که در چه فضایی این روایت صادر شده است. سوال و پاسخ را باید در کنار هم دید تا مقصود اصلی روایت روشن شود. در این روایت اصلا بحث از امرار معاش از طریق دین به معنای متعارف امروزی آن مطرح نیست. بلکه خطر بیکاری مورد هشدار پیامبر گرامی اسلام قرار گرفته است.

2. آنچه در روایت مبهم است و نیازمند تفسیر و توضیح جمله« یعیش بدینه» است لذا در اینکه منظور از « یعیش بدینه» چیست باید احتمالات چند گانه ای را مد نظر قرار داد:

- با دینش بازی میکند

- دینش را در معرض خطر قرار داده است.

- دینش را باید سپر قرار دهد تا آسیب های بی کاری دامنگیر او نشود.

- کسی که شغلی ندارد پس دنیایی ندارد. او می ماند و دینش. و چنین دینی در معرض خطر قرار دارد.

- با دينش زندگى مى‏كند (و به نام دين، بار دوش اين و آن مى‏ شود).
(3)

3. منظور حضرت از کار و پیشه در روایت فوق، شغلی غیر از شغل دینی است. یعنی کسانی که از مردم عادی محسوب می شوند و باید شغلی برای خود پیدا کنند و نمی شود کسی مشغول به کاری نباشد و بتواند دین خود را حفظ کند.

4. انچه از امرار معاش از طریق دین حرام اعلام شده است تعلیم واجبات دین است. مانند اینکه کسی برای آموزش دادن نماز به دیگران یا سایر واجبات طلب اجر و پاداش کند. در حالیکه بسیاری از فعالیت های دینی اساسا از واجبات به معنای یک تکلیف شرعی محسوب نمی شود بلکه یا مستحب است یا مقدمه برخی واجبات است یا مباح است. تالیف، تدریس، تحقیق و مانند آن کارهای دینی است که هیچ گونه ایرادی در دریافت وجه در قبال آن وجود ندارد.

5. اگر کسی درصدد اثبات حرمت یا کراهت از روایت فوق باشد اولا باید اثبات کند که کسی که شغل ندارد عالم دین و متخصص در امور دینی است ثانیا: چنین کسی چاره ای ندارد جز اینکه با دینش امرار معاش کند. در نتیجه همه کسانی که شغل ندارند عالم دین هستند و از طریق دین امرار معاش می کنند و این کار حرام یا مکروه است. در حالیکه بدیهی است که روایت در مقام بیان چنین مطلبی نیست.

6. کسانی که کارشان تبلیغ دین و ذاتا شغل دینی دارند مانند پیامبران، امامان، علمای ربانی و مبلغان و متفقهان دین هر چند به تصریح قران کریم توقع هیچ اجر و مزدی بابت تبلیغ دین نباید از مردم داشته باشند اما این به معنای این نیست که باید در کنار آن هم شغلی داشته باشند تا روزیشان تامین شود یعنی هم کنار خیابان مشغول دست فروشی باشند یا در مغازه ای مشغول فروش اطعمه و اشربه باشند و هم مشغول تبلیغ دین و تفقه در دین.

لذا این تصور که برخی وضعیت عالمان دین را به امامام و پیامبران قیاس نموده و می گویند پیامبران و امامان هم کار می کردند و هم تبلیغ دین پس طلبه و عالمان دین هم باید همین گونه باشند. غافل از اینکه پیامبران و امامان دارای علم ذاتی و لدنّی بوده و نیازمند شاگردی و تحصیل دانش نبوده اند. انسانهای عادی که در کسوت رجال دین در می ایند باید سالها وقت صرف تحصیل علم کنند و اگر بخواهند صبح تا شب کار کنند و هم علم آموزی، نخواهند توانست دانش را آنگونه که بایسته و شایسته است بیاموزند و به دیگران منتقل کنند. علاوه بر اینکه طالب علم باید فارغ البال باشد تا اینکه بتواند کار فکری را به شکل برتر انجام دهد و این تلاش فکری هم نیازمند زحمت بیشتر و هم انرژی زیادی را از فرد به خود اختصاص می دهد. و شمار اندک عالمان دین در طول تاریخ گواه دشواری کار است. و اگر عالم شدن کار آسانی بود همه مردم علامه بودند.

7. وظیفه افرادی که متصدی امور دینی مردم شده اند یک مطلب است زیرا رسالت و وظیفه آنان از طریق دین روشن شده است که با اقتدا به انبیاء و ائمه بگویند« لا اسئلکم علیه اجرا»(4)
ما هیچ اجر و پاداشی در برای تبیلغ دین نمی خواهیم. اما وظیفه کسانی که در کنار آنان زندگی می کنند و نیازهای دینی خود را توسط آنان بر طرف می کنند چیز دیگری است.

8. البته روضه خوانی را باید از تحصیل علوم دینی و عالم شدن جدا کنیم زیرا کسانی که روضه خوانی می کنند غالبا شغل اصلی دیگری دارند و روضه خوانی در کنار آن انجام می دهند. لذا امرار معاش آنان اصالتا از طریق روضه خوانی نیست. و اگر هم کسی واقعا از طریق روضه خوانی امرار معاش کند و شغل اصلی او قرار گیرد بازهم اشکالی نخواهد داشت زیرا همانطور که مردم نیازهای مادی خود را با افرادی از جامعه برطرف می کنند نیاز دینی خود را که از جمله روضه گرفتن و بهره معنوی بردن از ان باشد، توسط افرادی دیگری که توان این کار را دارند انجام می دهند. و در پایان اجرتی به او می دهند. هر چند مسائلی از این دست اساسا قابل سنجش با اجرت ها مادی نیست و این یک توفیق و فضیلتی است که نصیب برخی از انسانها شده است و کسی حق ندارد برای روضه اهل بیت (علیهم السلام) یا منبر بیان معارف دینی نرخ تعیین کند.

9. در ارتباط با طلاب علوم دینی نیز باید به این نکته توجه داشت که مدتی که آنان مشغول تحصیل علوم دینی هستند و امکان شغل دیگری در راستای اهداف دینی و متناسب با شان طلبگی برای آنان مهیا نباشد مجاز به گرفتن شهریه و ارتزاق از این طریق اند. اما باید به تدریج از گرفتن شهریه پرهیز کنند و با دست رنج خویش که در راستای اهداف طلبگی است اقدام نمایند.

10. از طرفی همه انسانها باید در جامعه با عزت زندگی کنند. چه افراد عادی و چه علمای دینی و سایر اقشار اجتماعی. از این رو هر گونه اقدامی که باعث ذلت و زبونی انسانها در جامعه باشد باید ترک شود . چه این اقدام از ناحیه خود افراد باشد و چه از ناحیه انسانهای پیرامونی.

حاصل اینکه: با توجه به مطالب فوق می توان گفت روایت مذکور درصد اثبات حرمت یا کراهت امرار معاش از طریق دین نیست بلکه هشداری است نسبت به بیکاری و خطرهای آن.


 


[1] . شعیری، محمد بن محمد(بی تا) جامع الأخبار، نجف، ناشر: مطبعه حیدریه، ص 139.
[2] محمدى رى‏شهرى، محمد،(1387ش) حكمت نامه پيامبر اعظم «صلى الله عليه و آله و سلم»، 14جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - قم - ايران، چاپ: 2، ج 8 ص 539.
[3] حكيمى، محمدرضا(1380ش) الحياة / ترجمه احمد آرام - تهران، چاپ: اول، ج 5 ص 491.
[4] . هود /51.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=61338&p=960184&viewfull=1#post960184