آیا فرقه اسماعیلیه ابزار دست دشمن است؟


پرسش:
آیا فرقه اسماعیلیه و پیروان آنان در حال حاضر وجود دارند؟ ایا آنان ابزار دست دشمن بودند؟


پاسخ:
اسماعيليه در مدت نسبتاً كوتاهي بعد از انشعاب از شيعه، موفق شدند دولت «فاطمي» را در "مصر"، و بعد از انشعاب داخلي حكومت «نزاري» را در «الموت» "ایران" تاسيس كنند و تهديدي جدي عليه «عباسيان» از شرق و غرب باشند. پس از سقوط دولت هاي «فاطمي و نزاري»، "اسماعيليان" ديگر هرگز نتوانستند قدرت گذشته خويش را بدست آورند و به دور افتاده ترين كشورهاي جهان اسلام خاصه "يمن" و "شبه قاره هند" پناه بردند و در حال حاضر در حدود «25» كشور جهان پراكنده هستند و عمدتاً در "هند"، "پاكستان"، "افغانستان"، "تاجيكستان" در «آسياي مركزي» و "پامير چين" زندگي مي كنند.[1]

همچنين در كشورهاي "افريقايي" و "اروپايي" و "آمريكاي شمالي" نيز وجود دارند و لذا مي توان گفت از اغلب نژادها و زبانهاي مختلف دنيا پيروان اسماعيليه مشاهده مي شوند. از سال«1970 ميلادي» به اين طرف شمار فراواني از "اسماعيليان" كه به «غرب» مهاجرت كردند در كشورهايي چون، "كانادا"، "آمريكا"، "انگليس" سكونت گزيدند.[2] عده اي هم در كشورهاي «سواحل خليج فارس» همچون "ايران"، "عمان"، "مسقط" و "بحرين" حضور دارند.[3] بنابراين اسماعيليه در عصر حاضر پراكنده هستند و در« 25 »كشور دنيا حضور پر رنگي دارند.

اسماعیلیه و خیانت به ایران «آقا خان محلاتی» در «محرم۱۲۵۷‍ ق» با دریافت کمک مالی، توپخانه و مهمات جنگی‌ که "انگلیسیها" به وسیله «سعیدخان بلوچ» برای او فرستاده بودند، جان تازه‌ای گرفته و دوباره عازم "کرمان" شد و در جنگی توانست با استفاده از توپ، لشکر "کرمان" را شکست دهد و «اسفندیارخان»، برادر حاکم کرمان را به قتل رساند. "انگلستان" علاوه بر حمایتهای مالی و نظامی در اثنای جنگ، با کمک جاسوسان خود در "کرمان" و "بلوچستان"، مریدان و جمعی از سواران "سیستانی" و "افغانی" را به هواداری از «آقاخان» فراخواند، به طوری که هنگام ورود آقاخان به "بم"، نزدیک به «چهارهزار داوطلب» آماده جنگ در رکاب او بودند. "آقاخان" علی‌رغم برخورداری از حمایت‌های مالی و نظامی، در رویارویی با «فضلعلی‌خان» (حاکم کرمان) متحمل شکست شد و با رها کردن اردوگاه و یاران خود به "بلوچستان" و "نرماشیر" گریخت.

آقاخان با تکیه بر جایگاه مذهبی خود و روابط نه چندان دوستانه "ایران" با "انگلیس"، «شاه ایران» را دشمن مشترک "اسماعیلیه" و "انگلستان" دانست و بر ضرورت ائتلاف علیه دولت ایران تأکید کرد. او پیشنهاد خود را مبنی بر حمایت "انگلستان" از وی در براندازی حکومت و یا تسخیر قسمتی از "ایران" و در مقابل ضمیمه نمودن "ایرانبه مستعمرات "بریتانیا"، چنین مطرح کرد: ‌«من تعهد می‌کنم "عراق"، "فارس"، "کرمان" و "خراسان" را تسخیر کنم، این سرزمینها را بدون کوچک‌‌ترین مشکلی برایتان می‌گیرم، اگر منظور شما گرفتن "ایران" باشد، قول می‌دهم بدون هیچ زیانی آن را برایتان بگیرم… در صورتی که دلیل بیاورید که با "ایران" در حال صلح هستید،

احتراماً به اطلاع شما می‌رسانم که در آن کشور همه می‌دانند که من دوستانی در "ترکستان"، "بدخشان"، "کابل" و در میان "هندوها" هم دارم. اجازه دهید گروهی از مردان را گردآورم. وقتی این افراد به من در "ایران" ملحق شدند آن کشور را می‌گیرم، من از راه بنادر "ایران"، "کرمان"، "فارس" و از "بم" و "سیستان" اقدام به تسخیر "ایران" می‌کنم، اگر تصور می‌کنید این نقشه من مخالف مصلحتی است، باید از هر راهی که ممکن است به من یاری دهید تا خود را آماده تسخیر آن سرزمین کنم و وقتی این کار انجام شد، "ایران" به دولت "انگلستان" ضمیمه خواهد شد.»

او که در مقاطع بعدی از حمایت "انگلستان" در تحصیل قدرت سیاسی در "ایران" دلسرد شده بود در نامه‌ای به حاکم کل "هند" نوشت: ‌«چون به التفات دولت "انگلیس" به خود پشت‌گرمی دارم، می‌شتابم تا مردمم را از دست ستمگر آزاد کنم.» «آقاخان» به انگلیسیها پیشنهاد کرد که از طریق "بلوچستان" وارد "ایران"شود و اگر ممکن نیست، با حمایتهای مالی "انگلیس" عازم "بغداد"و از آنجا وارد "ایران" شود. او این بار چشم طمع به روابط نه چندان خوب "ایران" و "عثمانی" داشت و احتمالاً می‌خواست از "بغداد" با حمایت عثمانی و یا شاهزادگان ناراضی ایرانی ساکن "عراق" جبهه جدیدی برضد "ایران" بگشاید.[4]
از باب مشت نمونه خروار مطالب فوق شمه ای از خیانت اسماعیلیان به ایران بود این شورشها و آشوبهای «نزاریان» میسر نمیشد مگر در سایه حمایت استعمار پیر "انگلیس" از فرقه "اسماعیلیه" که بر حکومت "قاجار" تحمیل میگردید.


منابع:
[1] . دفتري، فرهاد، تاريخ و عقايد اسماعيليه، ترجمه فريدون بدره اي، تهران، نشر فرزان، چاپ اول، 1375،‌ ص 3.
[2] . همان 43
[3] . مشكور، محمد جواد، موسوعه فرق اسلاميه، بيروت، مجمع بحوث اسلامي، چاپ اول، 1415 هـ ، ص 106
[4] . بخش تاریخ، «آقاخان»، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۴٫

http://www.askdin.com/showthread.php?t=61414&p=975827&viewfull=1#post975827