آیا درخواست مستقیم از معصومین(ع) در روایات توسل به آنها وارد شده است؟

سؤال:
آیا درخواست مستقیم از معصومین(علیهم السلام) در روایات توسل به آنها وارد شده است؟

جواب:
با نگاهی به روایات توسل دو روایت را می توان به این مضمون مشاهده نمود:


الف) روایت عثمان بن حنیف:

در این روایت که «عثمان بن حنیف» راوی آن است پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به مرد نابینایی که از آن حضرت تقاضای دعا برای شفا و بهبودی خود را نموده بود دستورالعملی را داده که در این دستور و نسخه ی عمل در خواست مستقیم از پیامبر(صلی الله علیه وآله) دیده می شود که متن روایت بنابر نقل حاکم نیشابوری بدین صورت است: «عَنْ عُثْمَانَ بْنِ حُنَيْفٍ، أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرًا أَتَى النَّبِيَّ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وآله وَسَلَّمَ) فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِي. فَقَالَ: «إِنْ شِئْتَ أَخَّرْتَ ذَلِكَ وَهُوَ خَيْرٌ، وَإِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ». قَالَ: فَادْعُهُ. قَالَ: فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ، وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَيَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتُقْضَى لِي، اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ وَشَفِّعْنِي فِيهِ».[1]


مرد نابينائي حضور پيامبر(صلّی الله علیه وآله) آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافيت بخشد، پيامبر(صلّی الله علیه وآله) فرمودند: اگر مايل هستی دعا کنم، و اگر مايل هستی صبر کن که اين بهتر است. مرد نابينا گفت، دعا بفرمائيد. پيامبر به او دستور داد وضو بگيرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و اين چنين دعا کند: پروردگارا من از تو درخواست می کنم و به وسيله ی پيامبرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم)، پيامبر رحمت به تو متوجه مي‏ شوم، اي محمد من درباره ی حاجتم به وسيله ی تو به خدايم متوجه می شوم تا حاجتم را برآورده شود، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذير... عثمان بن حنيف می گويد: ما در محضر رسول خدا (صلَّي اللّه عليه و آله)بوديم، طولی نکشيد که اين پيرمرد بر ما وارد شد، گويی اصلاً نابينا نبوده است».
نکته ای که در این روایت حایز اهمیت است آن است که در این دعا آمده است: «يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي» که چنین تعبیری به معنای آن است که ذات و شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) و نه دعای آنحضرت وجهه ی دعا قرار گرفته است.

ب) روایت عبدالرحیم قصیر:
مرحوم شیخ صدوق در «من لایحضره الفقیه» و مرحوم کلینی در «الکافی» از «
عبدالرحیم قصیر» روایت نموده كه او گفت: «خدمت‏ امام صادق (علیه السلام) رسیدم و عرض كردم: فدایتان گردم من دعائى از خود ساخته‏ ام، آن حضرت فرمود: براى من دعایت را (یا نو آوریت را) فروگذار و رها كن (دعاى ساختگى خود را عنوان نكن).
هر گاه مشكلى برایت پیش آمد به رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) پناه ببر بدین صورت كه دو ركعت نماز بگزار و آن را هدیه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) ساز، عرض كردم: چگونه این كار را انجام دهم؟

فرمود: نخست غسل می كنى آنگاه دو ركعت نماز می خوانى بدین صورت كه تكبیرات افتتاح آن را همانند افتتاح نماز واجب انجام می دهی، و تشهد را نیز مانند نماز واجب می خوانى (طولانى و مشتمل بر آداب و اذكار واجب و مستحب، نه كوتاه) و چون از تشهد فارغ گشتى و سلام نماز را گفتى چنین دعا می كنى: «اللهم أنت السلام و منك السلام و إلیك یرجع السلام. اللهم صل على محمد و آل محمد، و بلغ روح محمد و آل محمد عنی السلام، و السلام علیهم و رحمة الله و بركاته، اللهم إن هاتین الركعتین هدیة منی إلى رسولك صلى الله علیه و آله فأثبنی علیهما ما أملت و رجوت منك و فی رسولك یا ولی المؤمنین».[2]

(یعنى: بار خدایا تو سلامی و سلام بسوى تو باز می گردد، بار خدایا بر محمد و آل او درود و صلوات فرست و از جانب من به روح محمد و آل محمد سلام و درود رسان، و برایشان سلام باد و رحمت و بركات خداوند متعال. بار خدایا این دو ركعت نماز هدیه ‏اى از من به رسول تو است پس مرا بپاداش این دو ركعت ثواب عطا فرما آنچه را كه آرزو دارم و در مورد رسولت آن (شفاعت) را كه امید می دارم اى ولی مؤمنان. آنگاه بسجده می روى و چهل بار این دعا را میخوانى: «یا حی یا قیوم، یا حیا لا یموت، یا حی لا إله إلا أنت، یا ذا الجلال و الإكرام، یا أرحم الراحمین»؛ یعنى: اى زنده ‏اى كه مرگ به ساحتت راه ندارد و زوال در وجود تو نیست و همه چیز از تو موجود و بر پا گشته است، اى زنده همیشه جاوید كه نیستى و مرگ ندارد، اى زنده كه نیست خدائى جز تو، اى صاحب جلال و شكوه كه عظمت و اكرام مخصوص تو است اى مهربان‏ترین مهربانان.
آنگاه گونه راستت را بر خاك می گذارى و چهل مرتبه دیگر همان دعا را تكرار می كنى، و بعد گونه چپت را بر خاك نهاده و همان دعا را چهل مرتبه دیگر می خوانى، آنگاه سر خود را بلند میكنى و دستهایت را برمی دارى و باز همان دعا را چهل بار می خوانى، آنگاه دست خود را بر گردنت نهاده و چهل بار انگشت سبابه ‏ات را حركت می دهى (یعنى بچپ و راست یا بالا و پائین حركت میدهى) پس محاسنت را با دست چپ بگیر و به گریه پرداز و اگر نتوانستى خود را بحال گریه بدار و این دعا را بخوان:


«یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیكَ‏ حَاجَتِی وَ إِلَى أَهْلِ بَیتِكَ الرَّاشِدِینَ حَاجَتِی وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِی حَاجَتِی»؛(یعنى اى محمد اى فرستاده خدا من حاجتم را بخدا و به تو شكوه می كنم، و نیز حاجتم را به اهل بیت تو كه هدایت ‏كنندگان براه راست ‏اند شكوه مى‏ برم، و به واسطه ی شما به خداوند روى مى ‏آورم و حاجت خود را مى‏ طلبم).
آنگاه بسجده می روى و می گوئى: «یا الله، یا الله- آنقدر تكرار می كنى تا نفست تمام‏ شود و می گوئى- صل على محمد و آل محمد» یعنى بر محمد و آل او صلوات فرست و با من چنین و چنان كن (بجاى چنین و چنان دعا و حاجتت را می گوئى).
امام صادق (علیه السلام) اضافه فرمود: چنانچه شخص به این ترتیب عمل نماید من نزد خداوند عز و جل ضامنم كه از جاى خود حركت نكرده باشد مگر آنكه حاجتش برآورده شده باشد».[3]

که در این روایت درخواست شکوه و حاجت از امام معصوم (علیه السلام) مقارن درخواست از پروردگار شده است؛ که چنین امری بدان معنای است که اهل بیت (علیهم السلام) واسطه ی فیض الهی بوده که از مجرای آنان فیض الهی بر مخلوقات جاری می گردد؛ لذا درخواست مستقیم از آنان بدین اعتقاد که آنان چیزی از خود نداشته؛ بلکه واسطه ی فیض الهی اند، نه تنها منافاتی با توحید نداشته؛ بلکه منطبق بر توحید افعالی و نظام اسباب و مسببات است.

پی نوشت:
[1] .
الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص458، ح1180، دار الكتب العلمية - بيروت.
[2] . این قسمت روایت به نقل کلینی اینچنین است: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَرْجِعُ السَّلَامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ مِنِّي السَّلَامَ وَ أَرْوَاحَ الْأَئِمَّةِ الصَّادِقِينَ سَلَامِي وَ ارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ السَّلَامَ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَثِبْنِي عَلَيْهِمَا مَا أَمَّلْتُ وَ رَجَوْتُ فِيكَ وَ فِي رَسُولِكَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ تَخِرُّ سَاجِداً وَ تَقُولُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ لَا يَمُوتُ يَا حَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْمَنَ فَتَقُولُهَا أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْسَرَ فَتَقُولُهَا أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَكَ وَ تَمُدُّ يَدَكَ وَ تَقُولُ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ تَرُدُّ يَدَكَ إِلَى رَقَبَتِكَ وَ تَلُوذُ بِسَبَّابَتِكَ وَ تَقُولُ ذَلِكَ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ خُذْ لِحْيَتَكَ بِيَدِكَ الْيُسْرَى وَ ابْكِ أَوْ تَبَاكِ وَ قُلْ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ‏حَاجَتِي وَ إِلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الرَّاشِدِينَ حَاجَتِي وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِي حَاجَتِي ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ حَتَّى يَنْقَطِعَ نَفَسُكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَنَا الضَّامِنُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَبْرَحَ حَتَّى تُقْضَى حَاجَتُه‏». (الکلینی، الکافی، ج3، ص477، ح1).
[3] .
الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص561.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=61238&p=975077&viewfull=1#post975077