جنسیت انسان متعلق به جسم هست یا روح را هم شامل میشود؟


پرسش
جنسیت انسان متعلق به جسم هست یا روح را هم شامل میشود؟
با توجه به اینکه افرادی هستند به آنها ترنس میگویند یعنی جسمشان دارای یک جنسیت هست ولی روحشان از جنسیت دیگر. با توجه به مجرد بودن روح انسان چگونه جنسیت به آن نسبت داده میشود؟


پاسخ
ابتدا باید توجه کنید که روح مجرد از ماده است، و وقتی چیزی مجرد از ماده شد اصلا جنسیت برای او معنا ندارد!! چون جنسیت یعنی تقسیم به جنس مذکر و جنس مونث که از مختصات جسم است!! خوب تصور کنید، شما وقتی یک چیز را مجرد از ماده دانستید چطور می توانید برای آن جنسیت قائل شوید؟!
اینکه ما مرتب می گوییم طبق تعالیم دین، و نیز طبق فلسفه اسلامی که روح انسان را مجرد از ماده می دانند اصلا برتری مرد بر زن یا بالعکس اصلا معنا ندارد! به همین خاطر است، چون ارزش انسان به روح اوست که او را اشرف مخلوقات ساخته است و این روح جنسیت بردار نیست!


اما این روح مجرد وقتی به بدن مادی تعلق بگیرد تحت تأثیر این تعلق قرار خواهد گرفت؛ یعنی در رفتارهایش نیاز به ابزارهای مادی دارد، با چشم است که می بیند، با گوش است که میشنود، با مغز است که فکر می کند.
در نیازهایش، نیازهای مادی را هم در خود درک خواهد کرد، مثلا روح هرگز گرسنه و تشنه نمیشود، اما این نفس به خاطر تعلق به بدن هم گرسنگی را درک می کند، و هم تشنگی را، این نفس است که دارد درک می کند، اما منشأ این نیاز تعلق او به جسم و بدن است.

بنابراین تلاقی نفس و بدن موجب تشکیل لایه میانی دیگری میشود که تا حدی شخصیت انسان را می سازد و از آن به «روان» تعبیر می شود که جدای از روح است، و قرآن از آن به «شاکله» تعبیر می کند، به همین خاطر است که از مطالعه رفتار میتوان به شناخت شخصیت پی برد(1)

با این اوصاف تعلق روح به بدن به گونه ای انسان را دارای سه ساحت می کند که از هر کدام جداگانه در علوم مختلفی بحث میشود:
روح: که از آن در فلسفه بحث میشود.
روان: که از آن در روانشناسی بحث میشود.
بدن: که از آن در پزشکی بحث می شود.

تمام تفاوت های غیر جسمانی زن و مرد به این «روان» ختم میشود، چون از نظر روح که تفاوتی ندارند، بنابراین این که زن ها نگرشی جزء نگر داشته و مردها کل نگر هستند، اینکه عنصر عواطف در زن ها پررنگ تر است، و مانند آن ناشی از تفاوت های جسمانی است که نفس را دارای شخصیت و روان خاص می کند.
چرا که بدن در حکم یک ابزار برای نفس است، لذا بروز و نمود نفس متناسب با توانایی بدن است، اگر چشم ضعیف باشد روح هم توان دیدن چندانی نخواهد داشت، اگر مغز قوی باشد نفس هم فهم و درک بهتری خواهد داشت؛ لذا می گویند برای تقویت حافظه مثلا عسل بخورید یا مسواک بزنید و مانند آن، چون توانایی های نفس متناسب با بدن است که ظاهر میشود.

بنابراین جنسیت بیولوژیک انسان که همان تفاوت های بدنی و جسمی زن و مرد هست از اندام های جنسی گرفته تا تفاوت در هورمون ها جنسی، و نیز تفاوت های مغزی و مانند آن نفس را متأثر از خود میسازد، و نفس تمایلاتی متناسب با این جسم خواهد داشت.

مسئله ترنسکشوال اختلالی در این تناسب است، یعنی انسان یک جنسیت جسمی و بیولوژیکی دارد که همان اندام های جنسی است و از آن به (Sex) تعبیر میشود، و یک هویت و شخصیت جنسی که از آن به (Gender) یاد میشود. اختلال ترنسکشوال در خصوص شخصیت و هویت جنسی است، نه روح!! یعنی شخصیت و روان انسان که باید با جنسیتش تناسب داشته باشد، دچار اشکال شده، و شخصیت جنسی شخص (gender) دچار اختلال شده است، اما همانطور که اشاره شد این مطلقا به روح مربوط نیست، بلکه متعلق به جسم، و سپس این رابطه و به تعبیری روان و شخصیت اوست.


به همین خاطر در پزشکی از آن بحث میشود که چه اختلالاتی در بدن موجب بروز چنین شخصیتی در انسان میشود، فی الجمله گفته میشود آنچه که ویژگی های هویت جنسی به انسان می دهد عمدتا هورمون ها هستند، حتی اندام های جنسی و مثلا تغییرات جنسیتی در دوران بلوغ نیز با ترشح هورمون ها در ارتباط است، به همین خاطر گاهی برای درمان این اختلال ها، هورمون های موافق با جنسیت بیولوژیکی به بدن شخص تزریق میشود تا تمایلات درونی اش با جنسیت بیولوژیکی اش هماهنگ شود.


_____________________________

1. شناخت روح و نفس در قرآن و تأثیر آنها بر شخصیت انسان، محمدرضا حاج اسماعیلی، زهرا فقیهی، فصلنامه علمی پژوهشی اندیشه نوین اسلامی، ش23، زمستان 1389، ص157

http://www.askdin.com/showthread.php?t=61086&p=959544&viewfull=1#post959544