باوجود علم قبلی خداوند، به سرنوشت افراد جهنمی چرا آنها را خلق نموده است؟


پرسش
خداوند با این که از آینده ما خبر دارد و میداند که ما به بهشت میرویم یا به جهنم؛ پس چرا ما را خلق نموده است؟ خصوصا کسانی که به جهنم می روند را چرا خلق کرده و چرا مانع آنان نمی شود که به جهنم نروند؟


پاسخ
به نظرم میتوان سوال شما را به سه بخش تقسیم کرد:

بخش اول: خدا که از سرنوشت ما آگاه بوده چرا ما را خلق کرده است؟
برای پاسخ به این بخش از سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

الف) عدالت و حکمت
پاداش قبل از عمل، و مجازات قبل از جرم هرگز حکیمانه و عادلانه نیست، شما اگر یقین دارید یک انسان دارد میرود که انسان دیگری را بکشد، چاقو دستش است، و تصمیمش هم جدی است، باز هم نمی توانید او را پیش از جرمش قصاص و اعدام کنید! نمی توانید بگویید ما یقین داریم تو چنین کاری خواهی کرد پس باید اعدام شوی!!
یا در مورد پاداش هم همینطور، شاگردی که هر سال شاگرد اول بوده و امسال هم میبینیم که با همان جدیت در کلاس حضور پیدا کرده و شاگرد اول خواهد شد، نمیتوانیم از اول سال به او جایزه بدهیم و بگوییم چون میدانیم شاگرد اول میشوی این جایزه را بگیر!!

به همین خاطر کسی که وارد بهشت می شود به او میگویند:« ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏»؛ وارد بهشت شويد به خاطر اعمالى كه انجام مى‏ داديد.(1)
و به اهل جهنم نیز گفته میشود: «ذُوقُوا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏»؛ بچشيد آنچه را عمل مى‏كرديد.(2)

ب) اتمام حجت!
ما در دادگاه هم وقتی کسی را می خواهیم محاکمه کنیم باید به او تفهیم اتهام کنیم! جرمش را به او بگوییم و سپس اجازه بدهیم از خودش دفاع کند و زمانی که نتوانست خود را تبرئه کرده و از خود دفاع کند و شواهد بر علیه او بود، او را مجازات کنیم، یعنی حجت بر او تمام شود.

انسان ها با اینکه در دنیا این جرائم را مرتکب میشوند اما باز هم عده ای روز قیامت اعمال خود را انکار می کنند: «ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوء» (3) و حتی به دروغ قسم میخورند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكين» (4)

اما برای خداوند اینقدر اتمام حجت مهم است که با اینکه هم خداوند، و هم خود آنها می دانند که دروغ می گویند اما باز خداوند برای اتمام حجت مهر سکوت بر دهانشان زده و برای اتمام حجت به اعضاء و جوارحشان فرمان میدهد تا شهادت دهند تا حجت بر ایشان تمام شود.(5)

خداوند به دنبال این نیست که از سر زورگویی تحکّم بدون اتمام حجت کسی را به جهنم ببرد، کسی را که جرم مرتکب شده است تا اتمام حجت نکرده به جهنم نمی برد، چطور کسی را که واقعا جرمی مرتکب نشده بدون اتمام حجت به جهنم ببرد؟! شخص واقعا خودش را مجرم نمیداند، و معتقد نیست که اگر به دنیا می آمد مسیر جهنم را بر میگزید!

ج) عذاب قراردادی و تکوینی
نکته سومی که از دو نکته پیشین مهم تر است این است که مجازات ها دو دسته هستند:
یکی قراردادی مثل اینکه می گوییم هر کسی مشروب بخورد، مجازاتش هشتاد ضربه تازیانه خواهد بود! یعنی 80 ضربه تازیانه ربطی به مشورب ندارد بلکه در برابر آن قراداد شده است.
دومی تکوینی است، مثل اینکه هر کسی خودکار به چشمش بزند کور میشود! یعنی کوری نتیجه ی خودِ زدن خودکار به چشم است، نه اینکه قرارداد کرده باشند که هر کسی خودکار به چشمش بزند کورش می کنیم!!

عذاب ها و پاداش های اخروی از نوع دوم، یعنی تکوینی است، نه قراردادی! اصلا بهشت و جهنم محصول و نتیجه تکوینی اعمال و رفتار ماست، قراردادی نیست، که خداوند آتشی را روشن کرده باشد و منتظر انسان های گنهکار باشد تا بگوییم خب خداوند که می داند چه کسی اهل آتش است مستقیما آن را به سمت جهنم ببرد!!
بلکه تا طرف مجازات نکرده باشد آتشی روشن نشده است، این آتش را اعمال ما روشن میکند، همانطور که قرآن کریم می فرماید هیزم آتش جهنم خود انسان ها هستند(6) و نیز می فرماید: انسان هایی که مال حرام میخورند دارند آتش میخورند(7) نه اینکه ما بعدا در قیامت به آنها آتش بخورانیم، خیر، همین الان این مال حرام خود آتش است که دارند می خورند الان نمی فهمند، و در قیامت که اسرار آشکار میشود هر کسی حقیقت عمل خودش را آشکار میبیند.(8)

بخش دوم: خدا که از عاقبت و پشیمانی اهل جهنم با خبر بوده، چرا آنها را خلق کرده است تا هم دنیا را ویران کنند، و هم در آخرت دچار رنج و عذاب ابدی شوند.
برای پاسخ به این بخش از سوال هم باید به چند نکته توجه بفرمایید:

الف) آنچه به خداوند منتسب است وجود انسانها است که امری خیر است، اما سوء رفتار ایشان به خود آنها مربوط است، خداوند در حق آنها بدی نکرده است، او هستی را که خیر است در اختیار آنها نهاده، اما آنها هستن که در حق خودشان ظلم کرده اند:
«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُون‏»؛ خداوند هيچ به مردم ستم نمى‏كند ولى اين مردمند كه به خويشتن ستم مى‏كند.(9)

ب) تحقق انسان ها در چارچوب علت و معلول است، و با تحقق علت، وجود معلول ضروری میشود.
با انعقاد نطفه، علاوه بر جسم، روحی متناسب با آن نیز حادث میشود، یعنی روح هم برخواسته از همان بستر انعقاد نطفه و رشد جنین است، بدین ترتیب که از ادامه حرکت رو به رشد جنین، روح حادث میشود(10) نه اینکه خداوند از قبل ارواح را خلق کرده و سپس آنها را با قرعه بین خانواده ها تقسیم کند!
یعنی اگر آقای «الف» متولد میشود، از شرایط این نطفه و سایر شرایط قطعا باید این آقا متولد بشود، غیر از ایشان اگر باشد نقض قانون علیت است، اصلا نشدنی است که غیر از این شخصیت متولد شود، اینطور نیست که مثلا بشود گفت حالا که نطفه شمر منعقد شده وشمر هم که اگر بیاید جهنمی میشود پس کسی دیگری را به جای او خلق کنیم!!

ج) یکی از علل جهنمی شدن انسان ها سوء اختیار والدین و تربیت نادرست آنها و یا نامناسب بودن فضای حاکم بر جامعه است، بنابراین برای اینکه افراد جهنمی به دنیا نیایند خداوند یا می بایست زوج هایی که اهل تربیت صحیح نیستند را عقیم و نازا سازد، یا اینکه آنها را به تربیت صحیح مجبور سازد!!! وگرنه تا انسان انسان باشد، و تا اختیار داشته باشد همین هست که هست!

د) تنها کسانی که برای همیشه در جهنم خواهند ماند کسانی هستند که از روی عمد و آگاهی و از روی دشمنی و لجاجت مسیر گمراهی را برگزیده باشند، لذا ظلمی در حق ایشان صورت نگرفته است.
از آن طرف وجودشان خوبی هایی هم دارد، از جمله اینکه زمینه امتحان را فراهم میسازد، چون بالاخره بخشی از امتحان الهی در قالب وسوسه ها و ظلم ها و مانند آن است، و ثانیا وجود بدی ها است که ارزش خوبی ها را آشکار میسازد، یعنی اگر شر و بدی نباشد ارزش خیر و خوبی ظهور وبروز کمتری خواهد داشت، وجود مال اندوزی ها و دنیا پرستی هاست که ارزش ایثار و از خودگذشتگی را نمایان میسازد، وگرنه اگر همه اهل ایثار و از خودگذشتگی باشند که ارزش این کار روشن نمیشود!

بخش سوم: خداوند چرا جلوی جهنمی شدن انسان ها را نمیگیرد؟

پاسخ این بخش هم روشن است، وقتی قرار باشد انسان با اختیار خودش مسیر را انتخاب کند باید حق انتخاب داشته باشد، اگر خداوند همه را مجبور به خوب بودن کند که فایده ای ندارد، او توان این را دارد اما عمل از روی جبر در رشد و تکامل انسان نقشی ندارد:
«فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعين‏»؛ اگر او بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدايت مى‏ كند(11)

بنابراین او فقط باید راه هدایت و سعادت را نشان دهد تا خود انسان ها آزادانه انتخاب کنند:
«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ»؛ در دين اكراهى نيست، راه درست از راه انحرافى، روشن شده است‏.(12)

و خداوند از طریق حجت های درونی یعنی عقل و فطرت، و همچنین حجت های بیرونی یعنی انبیاء و کتب آسمانی راه سعادت را به بشر نشان داده است، اما اگر کسی در مسئله ای عقلش توان تشخیص نداشت، و تعالیم الهی هم به او نرسیده بود، و در این مسئله مقصر نبود و به خاطر جهل و آگاهی در مسیر باطل رفت خداوند او را مجازات نخواهد کرد، و او اهل جهنم نخواهد بود.


پی نوشت:
1. نحل:32/16.
2. عنکبوت:55/29.
3. نحل:28/16.
4. أنعام:23/6.
5. قمى، على بن ابراهيم‏، تفسیر قمی، دار الكتاب‏، قم، چاپ سوم، 1404ق، ج2، ص264.
6. بقره:4/2.
7. نساء:10/4.
8. آل عمران:30/3.
9. یونس:44/10.
10. صدرالمتألهین، الحکمة المتعالیه، دار احياء التراث‏، بیروت، چاپ سوم، 1981م، ج6، ص109
11. انعام: 149/6.
12. بقره:256/2.

 

http://www.askdin.com/showthread.php?t=61884&p=972948&viewfull=1#post972948